۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹

روسپیگری زیر پوست کرونا زده تهران

با شیوع ویروس کرونا اقشار زیادی از نظر اقتصادی و معیشتی آسیب دیده اند. یکی از این اقشار روسپی ها یا کارگران جنسی هستند.

در ایران این نوع از فعالیت تعریف قانونی ندارد و در پی آن نظارتی نیز بر آن چه از نظر اقتصادی و چه از نظر بهداشتی صورت نمی گیرد. عدم تعریف اقتصادی کارگری جنسی در ایران این پیامد را داشته که در دوره پاندمی کرونا بر خلاف بسیاری از کشورها هیچ برنامه مناسب و حمایت مالی از این طیف کارگران نیز در میان نباشد. در این گزارش انواع مختلف کارگری جنسی که عموما تحت لوای صیغه و سالن های ماساژ و یا به صورت خیابانی انجام می شود، مورد بررسی قرار گرفته است. مجموعا گزارش نشان می دهد که در دوره آغازین شیوع کرونا پدیده تن فروشی دچار رکود شده اما پس از گذشت مدتی رونق دوباره خود را یافته است و این مسئله می تواند آسیب های بهداشتی جبران ناپذیری را در پی داشته باشد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از دیدار نیوز، گزارشی از اشکال مختلف روسپیگری در تهران ارایه شده است.

شیوع کرونا و اتخاذ سیاست‌های سخت‌گیرانه برای مبارزه با این ویروس از طرف دولت‌های جهان، ضربه سختی به اقتصاد کشورها وارد آورده است. کسب و کارهای غیرقانونی و سیاه هم از این رویه مستثنی نبوده‌اند. از جمله این فعالیت‌های سیاه اقتصادی، تجارت سکس و تن‌فروشی است؛ کرونا هزاران کارگر جنسی را بیکار کرده و ضربه سختی به تجارت سکس و گردش مالی آن وارد کرده است. در کشور‌هایی مانند انگلستان و ژاپن که روسپی‌گری به عنوان یک شغل تلقی می‌شود، برخی دولت‌ها حمایت‌های معیشتی کرونا را به کارگران جنسی نیز تعمیم داده‌اند. استدلال می‌شود که از آنجا که بسیاری از روسپیان سرپرست خانوار بوده و منبع درآمد دیگری ندارند، بیکاری آن‌ها زندگیشان را به مخاطره انداخته و ممکن است آن‌ها را وادار کند برای کسب درآمد به اعمال مجرمانه متوسل شوند. در ایران از آنجا که تن‌فروشی عملی مجرمانه به حساب می‌آید، وضعیت متفاوت است. علی‌رغم تابو و جرم بودن روسپی‌گری در ایران، تعدادی از زنان به تن‌فروشی مشغولند. در ایران الگو‌های تن‌فروشی به دلایلی چون غیررسمی و پنهان بودن و… متفاوت با کشور‌های دیگر است و در نتیجه زیست روسپیان و تأثیر کرونا بر بازار سکس هم با آن چه در سایر کشور‌ها رخ داده، متفاوت است. در انتهای این گزارش با سعید مدنی جامعه شناس و استاد دانشگاه در مورد این مقوله مصاحبه کوتاهی به عمل آمده است.

۲۷ اسفند زیر پل سیدخندان
ساعت حدوداً یازده شب است، خیابان‌های همیشه زنده تهران خلوت‌اند و پرنده در آن‌ها پر نمی‌زند. زیر پل بر خلاف همیشه شلوغ نیست، چند ماشین با چراغ‌های روشن ایستاده‌اند اما از زنان تن‌فروش خبری نیست. شیشه‌های ماشین پژو پایین است و موزیک تندی با صدای بلند پخش می‌شود، دو سرنشین ماشین در حالی که بلند بلند می‌خندند به زیر پل می‌رسند، ترمز می‌کنند و به اطرافشان نگاهی می‌اندازند. پس از گذشت مدتی کوتاه زنی با مو‌های بلوند روشن و رژ قرمز به سمتشان می‌آید. زن چند دقیقه‌ای با دو سرنشین جوان ماشین چانه می‌زند و بعد سوار می‌شود.

اینجا سکس حراج است
اسمش افروز شش دانگ است، خودش می‌گوید شش دانگ مال آن روز‌هایی است که در کار حمل مواد حرفه‌ای بوده و هنوز به این ذلت نیفتاده بوده است که مجبور شود برای پول یک وعده مواد، تن‌فروشی کند. افروز می‌گوید: «دور میدون شوش و هرندی و اون طرفا، همه جور زنی پیدا می‌شه، اما کلاً قیمتشون پایینه دیگه، چون بیشترشون معتادن و هزارجور بیماری دارند، ایدز که رو شاخشه، البته مرد‌هایی هم که اینورا سراغ ما‌ها میان آدم حسابی نیستن که! با ۵ تومان ۱۰ تومن حتی ۲ تومن کارشونو انجام می‌دن و می‌رن. البته اینکه می‌گم کارشون، به خونه و مکان نمی‌رسه‌ها! همون جا تو ماشین سر و تهش رو هم می‌آرن! برا این که هم از ایدز می‌ترسن هم این که بیشتر راننده‌هایی هستن که میان رد بشن از اینجا، حالا یه هوس چند دقیقه‌ای هم می‌کنن! زن‌ها هم، چون در به در موادن با هر قیمتی راضی می‌شن، یه سری هم مرد‌هایی هستن که خودشون معتادن. اینا همه تلاششون رو می‌کنند که پول ندن و زورکی هم شده کارشون رو بکنند، اما اگر موفق نشن با یه وعده مواد یا یه پول کم، تمومش می‌کنن.»

هَپی ماساژ ساعتی ۷۰۰ هزار
در که باز می‌شود گرمای مطبوعی همراه با رایحه عود به صورتت می‌خورد، نور چراغ‌ها کم و موسیقی ملایم زیبایی در حال پخش است، فضای سالن با سبد‌های گل خشک و مجسمه‌های کوچک چوبی تزیین شده است. چند خانم بسیار خوش اندام و زیبا که لباس‌های کمی به تن دارند در حال رفت و آمد به اتاق‌ها هستند، مدیر سالن و استاد آموزش مردجوانی است که به همراه دوستانش در حال خوردن چایی‌اند.

اینجا سالن ماساژ در یکی از محله‌های شمال تهران است. در ورودی به ظاهر قفل و کره‌کره‌اش پایین است، اما فعالیت در سالن ادامه دارد. البته در ایام کرونا چندان شلوغ نیست، اما سالن‌های ماساژ مشتری‌های ویژه‌ای هم دارند و «ماسور»‌های خانم و حتی آقا در کنار ماساژ، خدمات جنسی نیز ارائه می‌دهند. به صورت کلی کار ماساژ برای بسیاری از زن‌ها این امکان را فراهم می‌کند که با پوشش آن تن‌فروشی کنند؛ به این صورت که یا به منزل مشتریان می‌روند و یا در سالن تحت عنوان «هپی ماساژ» با مشتریان خود رابطه جنسی دارند. این مسئله بسیار فراگیر است و از طرف مدیران سالن‌های ماساژ و همچنین ماسور‌های مرد و زن، امری عادی و بخشی از کارشان تلقی می‌شود.

از مدیر سالن می‌پرسم کرونا بر کسب کارشان تأثیر داشته یا نه؟

پاسخ می‌دهد: ” ما هم مثل همه مجبور شدیم سالن رو ببندیم و تعداد مشتری‌هامون کم شده، اما خوب، سالن‌ها و گروه‌های ماساژ، مشتری‌های خاص هم دارند که ماهیانه و حتی هفتگی هپی ماساژ می‌گیرند. این نوع ماساژ در کنار ماساژ‌های شکلات و سنگ، گرون‌ترین ماساژ‌ها هستند؛ یعنی یک مرد برای یه ساعت ماساژ هپی که می‌دونی دیگه سکس هم توش هست، باید ۷۰۰ هزار تومن و حتی بسته به نوع خدمات و زمانی که درخواست می‌کنه بیشتر از ۷۰۰ تومن هم پرداخت کنه. بنابراین این نوع ماساژ مشتری‌های خاص خودش رو داره البته کم هم نیستن، بالاخره توی این محل مردم پول دارن و برای لذتشون خرج می‌کنند. البته همکارهای ما که سالن ندارند و در قالب گروه‌های ماساژ، دختر و ماسور می‌فرستن خونه‌ها قیمت‌هاشون کمتره. مثلاً یک هپی ماساژ با خدمات جنسی بین دویست تا سیصد هزار تومنه.

فرستادن ماسور به خونه چی؟

وی توضیح می‌دهد: «ما تو روال کارمون نیست، چون خیلی دردسر داره، خانمی که می‌ره خونه طرف، معلوم نیست چه بلا‌هایی سرش بیاد، مورد زیاد بوده ماسور رفته خونه بعد دیده طرف با دوستاش منتظرش نشستن و بقیه ماجرا، اما همکارا و گروه‌های ماساژ زیادن که ماسور می‌فرستن توی خونه برای مرد‌ها یا زن‌ها. تا جایی که می‌دونم و همکارا می‌گن تو این ایام کرونا درخواست برای رفتن ماسور تو خونه کم شده، اما خوب کم و بیش هست، البته اینم بگم خیلی از این‌ها به اصطلاح ماسورها هستن که رسما تن‌فروشن. حتی کار ماساژ بلد نیستن، صرفاً تو گروه‌های ماساژ میرن که مشتری پیدا کنن، اینا لزوماً وضع مالی‌شون خوب نیست مخصوصاً اگر تازه کار باشن و پایین شهر کار کنن.»

صیغه می‌کنیم، متقاضیان هم از کرونا نمی‌ترسند
کانالشان عنوان «ازدواج موقت و صیغه» و نزدیک به ۶ هزار عضو داشت و ویژگی‌های بیش از ۲۰۰ زن از سراسر ایران برای انجام صیغه‌های ساعتی، روزانه، هفتگی، ماهیانه و… در آن ثبت شده بود. این ویژگی‌ها اعم بودند از سن، رنگ پوست، قد، وزن و ویژگی‌های اخلاقی مثل مهربان بودن یا خوش سفر بودن و… بیش از ۶۰ درصد از زن‌ها زیر ۲۵ سال سن داشتند، هزینه برای یک ساعت بین ۲۵۰ تا ۳۵۰ هزار، برای یک شب بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار و برای یک ماه بین ۱ میلیون و هفتصد تا ۳ میلیون تومان متغیر بود. علاوه بر این ۲۰۰ تا ۳۰۰ زنی که در حال کار توسط کانال بودند، تعداد زیادی نیز درخواست دریافت فرم عضویت در کانال برای ارائه خدمات جنسی را داشتند. از آن‌جایی که در دو ماه اخیر هیچ پستی مبنی بر ممنوعیت و یا اعمال محدودیت بر کار صیغه در وضعیت کرونایی ندیدم به ادمین کانال پیام دادم و جریان را جویا شدم. ادمین گفت:

_ کار ما ادامه داشته و دارد. خانم‌های ما امن هستند.

_ این تعداد زیاد از خانم که از شهر‌های مختلف هستند را چگونه از حیث سلامت و عدم ابتلا به کرونا کنترل می‌کنید؟ با مشتری‌های بی‌شمارشان چه کار می‌کنید؟ هر زن در روز چند مرد را پذیرا می‌شود؟ چطور از سلامت آن مرد‌ها مطمئن هستید؟

_ این دیگر به ما ربطی ندارد، مردم درخواست می‌دهند و می‌خواهند نیازشان را برطرف کنند. نمی‌توانند چند ماه هیچ کاری نکنند، معلوم نیست کرونا تا کی ادامه داشته باشد، ضمن اینکه تا الآن مشکلی پیش نیامده.

حرف‌هایش قانع کننده نبود، می‌دانستم که هیچ نظارتی وجود ندارد. اما این را که می‌گفت درخواست زیاد است، راست می‌گفت خدمات جنسی همیشه متقاضی دارد؛ متقاضیانی که توجه چندانی به کرونا ندارند.

ادمین کانال دیگری که هزاران عضو داشت، حوزه کارش تهران بود و فعالیت بیش از ۳۰۰ زن بسیار جوان زیر سال ۳۰ را پوشش می‌داد، نیز در پاسخ به این سؤال که کرونا کسب و کارشان را از رونق انداخته یا نه گفت: “بله تعداد متقاضیان که کم شده، ولی این مربوط به همان هفته‌های اول کرونا بود که مردم ترسیده بودند، بعد از اون شرایط تا حدی عادی شد و متقاضیان درخواست هاشون رو ثبت کردند.

ارسال روسپی به سراسر ایران
روی تکه کاغذی با خطی خرچنگ قورباغه نوشته شده بود خاله دریا، با ۷ سال سابقه درخشان در کار صیغه و خدمات جنسی، ساعتی ۱۰۰ شبی ۲۵۰، ارسال دختر زیر ۲۰ سال به همه نقاط کشور و ارائه تمام خدمات به صورت تلفنی و یا حضوری، شماره را به کسی دادم که در مورد کم و کیف کار و اینکه چطور در ایام کرونا کار می‌کنند از خاله دریا سؤال بپرسد. زنی که تلفن را جواب داد بد صدا، بدزبان و بسیار عجول بود و بدون اینکه جواب سؤال و حتی سلام را بدهد تند تند آدرس خانه را داد و گفت منتظر است.

از خاله دریا چیزی دستگیرمان نشد، به خاله زری که نوشته بود لطفاً پیام دهید با یک عکس غیر واقعی که پسر جوان و خوشتیپی بود پیام دادم و خواستم برای فلان شب دختر بفرستد، قبول کرد و آدرس خواست، گفتم فقط از کرونا می‌ترسم خاله زری، استیکری که در لحظه عرق شرم بر پیشانی‌ام نشاند فرستاد و گفت تو که اینقد سوسولی چرا دنبال […] خوردنی، من نمی‌دونم مریض باشه یا نباشه، به من ربطی نداره من پولم رو می‌گیرم! با کرونا و این چرت و پرت‌ها هم کاری ندارم! تازه یه جوری انجام بده که خطر کرونا هم نداشته باشه !کاری نداره که! نمی‌خوای که معاشقه کنی! حالا، حالیت شد؟ گفتم حالیم شد و خداحافظی کردم. خاله سوگند خوش اخلاق‌تر بود که توانستیم چند دقیقه‌ای با او صحبت کنیم. خاله سوگند گفت اگر سفارشات گروهی باشد دوتا دختر هجده ساله و بیست و چهار ساله می‌فرستم که هر کدام برای دو ساعت ۱۵۰ و برای یک شب ۲۵۰ می‌گیرند، کارت بهداشت هم دارند، معتاد هم نیستند.

الگوهای متعدد تن فروشی و تأثیر کرونا
الگو‌های تن فروشی در ایران و تهران متعدد است و متولیان آن به راحتی در فضای مجازی و واقعی، آزادنه فعالیت می‌کنند و به دلیل حجم بالای متقاضیان سکس، پول‌های زیادی در جریان روسپی‌گری ردوبدل می‌شود، به نظر برخی از این الگو‌های بومی در ایران و فقدان هر گونه نظارت بر این فعالیت‌، سبب شده که تن‌فروشی در ایران تأثیر چندان مخربی از شیوع کرونا نپذیرد.

زنانی که اصطلاحاً به آن‌ها خاله گفته می‌شود و کارشان اداره کردن روسپیان به صورت گروهی و شبکه‌ای است، شکل دادن بخش مهمی از زیست جنسی در تهران و بسیاری دیگر از شهر‌ها را برعهده دارند. خاله‌ها که هر کدام در شهری سکونت دارند، از آنجا تن‌فروشان را به نقاط دیگر کشور یا شهر محل سکونت خود برای کار می‌فرستند. دخترانی که در این نوع از روسپی‌گری مشغول به کار هستند، در سنین بسیار پایین حتی ۱۴ یا ۱۳ سال قرار دارند. هر دو گروه اداره کننده‌های کانال‌های صیغه‌ای و خاله‌ها، معتقدند که کار خیر می‌کنند چون هم نیاز متقاضیان پرشمار سکس را مرتفع می‌کنند و هم برای دختران و زنانی که مطلقه، بیوه، یتیم، بیکار و بی‌پول هستند شرایطی برای کسب درآمد فراهم می‌کنند. خود روسپیان نیز در کامنت‌هایی که برای ادمین یا خاله‌ها می‌فرستند اغلب عنوان می‌کنند که مطلقه هستند و منبع درآمدی هم ندارند و بنابراین مجبورند تن‌فروشی کنند.

سعید مدنی، جامعه شناس و نویسنده کتاب «جامعه شناسی روسپیگری»، در تحلیل تن‌فروشی در تهران در شرایط کرونایی می‌گوید: “شواهد متعدد و گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از جامعه ایران از سیاست دولت در زمینه فاصله گذاری اجتماعی تبعیت نکرده، به ویژه در روز‌های اخیر در سطح عمومی شاهدیم که فاصله گذاری فیزیکی کمتر مورد نظر قرار می‌گیرد. علت کلان این مساله با سیاست‌های مقابله با بحران کرونا مرتبط است. سیاست‌گذاری برای تغییر رفتار عمومی و ترغیب جامعه به در پیش گرفتن رفتاری خاص در شرایطی ویژه و غیرعادی، مستلزم توجه به تمام جنبه‌های زندگی از جانب سیاست‌گذار است.

وی ادامه داد: “یکی از موانع جدی عدم تبعیت بخش قابل توجهی از جامعه از فاصله‌گذاری اجتماعی به مساله معیشت باز می‌گردد. وقتی که از معیشت و دشواری‌های آن صحبت می‌کنیم روشن است که منظور گروه‌های کم برخوردار و کسانی‌اند که تاب‌آوری لازم برای پشت سر گذاشتن ایام کرونا و حفظ کیفیت زندگی خود در شرایط بحران را ندارند، زیرا کار خود را ازدست داده و حمایتی نیز دریافت نمی‌کنند.

مدنی ادامه داد: “توصیه‌های بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی بدون در نظر گرفتن وضعیت معیشت برای بخشی قابل توجهی از جامعه باد هوا است. زیرا مردم نیازمند، بین مرگ به دلیل فقر و مرگ به خاطر کرونا، دومی را انتخاب می‌کنند. دولت به تبعات و آثار سیاست‌های خود بر وضعیت گروه‌های نابرخوردار بی توجه است. گروه‌های آسیب‌پذیر اقتصادی به توصیه‌های بهداشتی ویژه این ایام، بی‌توجه هستند. این گروه‌ها که البته تعدادشان کم نیست، گروهی در بخش رسمی کار می‌کنند مانند کسانی که قرارداد‌های پاره وقت و نیمه وقت دارند یا در فعالیت‌های معمول روزمره مشغولند، اما بخش قابل توجه از آن‌ها در بخش غیر رسمی شاغل‌اند، برای مثال به گفته پایگاه اطلاع رسانی ایرانیان وزارت رفاه، ۴ و نیم میلیون خانوار یعنی حدود ۱۸ میلیون نفر، در پنج دهک پایین درآمدی قرار دارند و در بازار غیر رسمی کار می‌کنند و تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد نیز نیستند. این جمعیت قابل توجه اساسا تاب و توان متوقف کردن کسب و کار خود را ندارد، زیرا تحت پوشش هیچ خدمات اجتماعی و بیمه‌ای نیست. این‌ها فقط بخش کوچکی از خانوار‌های آسیب پذیر را تشکیل می‌دهند که به نان شب محتاج‌اند و دولت ترجیح می‌دهد چشم بر هم گذارد و آن‌ها را نیبند.

سعید مدنی در ادامه بحث خود در خصوص ارتباط میان عدم توجه بخشی از جامعه به سیاست فاصله گذاری اجتماعی و معیشت، به زنان تن‌فروش اشاره کرد و گفت: “زنان تن‌فروش بخشی از جامعه هستند که انگیزه‌شان برای کسب درآمد از طریق فروش تن، تامین معیشت خود و خانواده‌شان است. اغلب تن‌فروشان کسانی هستند که برای تامین نیاز‌های اولیه مانند حداقل خوراک، پوشاک و مسکن مجبورند تن‌فروشی کنند، به این اعتبار، آنان ناچارند علی رغم خطراتی که کرونا برایشان دارد کارشان را ادامه دهند”.

وی افزود: “بخش قابل توجهی از جمعیت زنان تن‌فروش در گروه‌های فقیر یا متوسط نزدیک به خط فقر قرار دارند که هم فاقد پس‌اندازاند و نمی‌توانند با تکیه بر آن برای مدتی کارشان را متوقف کنند و هم شرایطشان به گونه‌ای است که اگر فعالیت روزمره‌شان را انجام ندهند خود و خانوادشان در معرض فقر شدید و گرسنگی قرار می‌گیرند؛ بنابراین آن‌ها برای بقای خود ریسک می‌کنند و سلامتیشان را به خطر می‌اندازند. البته زنان تن فروش در شرایط عادی هم این ریسک را کرده و می‌کنند و کار در شرایط کرونا برایشان تفاوت چندانی با پیش از آن ندارد، زیرا آن‌ها پیش از کرونا نیز در زمره گروه‌های پر خطر قرار داشتند، این خطر می‌تواند ایدز، هپاتیت یا کرونا باشد. برای زن تن‌فروش کرونا خطرناک‌تر از هپاتیت و ایدز نیست؛ بنابراین نمی‌توان از آن‌ها انتظار داشت به خاطر رعایت اصول بهداشتی پیشگیری از کرونا رفتار خود را تغییر دهند. برای اغلب آن‌ها تن فروشی راهی برای بقا است”.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=37910

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر