خبرگزاری هرانا – شهروندی که در پی تذکر یک زن تحت عنوان “امر به معروف” با وی درگیر شده بود، امروز در بندرگز بازداشت شد. کارشناسان بسیاری همواره مسئله امر به معروف را دخالت در حوزه شخصی زندگی افراد و متضمن رواج بی قانونی و خشونت دانسته و نسبت به آن هشدار داده اند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از میزان، روز دوشنبه ۱۸ شهریورماه ۱۳۹۸، تعدادی از شهروندان در بندر گز با زنی که در دسته عزاداری تحت عنوان “امر به معروف” به آنان معترض شده بود درگیر شدند.
این درگیری در پی تذکر زن مذکور نسبت به آرایش چند زن دیگر در دسته عزاداری رخ داده است.
در این گزارش ادعا شده است که “آمر به معروف” پس از اینکه قصد ترک صحنه درگیری را داشته است، توسط یک مرد مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
بر اساس این گزارش، امروز یکی از شهروندان حاضر در این درگیری بازداشت شده است.
کنشگران اجتماعی دخالت بی ضابطه شهروندان در امور و احوالات شخصی یکدیگر را تحت نام امر به معروف یک معضل دانسته و آن را موجب گسترش خشونت و ناامنی در جامعه می خوانند. پیشتر هم گزارشاتی از درگیری خشن شهروندان تحت عنوان مسئله امر به معروف منتشر شده بود.
طی هفته های گذشته نیز سه طلبه حوزه علمیه در ملایر، مشکین دشت کرج و همدان و یک شهروند دیگر در قزوین در پی اعتراض به چند شهروند تحت عنوان “امر به معروف” و بروز درگیری و خشونت مضروب شده بودند.
خردادماه امسال نیز دخالت یک زن درباره پوشش چند زن دیگر تحت عنوان امر به معروف موجب بروز درگیری مختصر خیابانی بین آنها در شهر خمام گیلان شد.
تنبیه یک طلبه آتش به اختیار زن در همدان
کتک خوردن آخوندها و طلاب شیعه به یک پدیده جاری در جامعه ایران تبدیل شده است.
تعدادی از شهروندان در همدان با فردی که تحت عنوان “امر به معروف” به آنان معترض شده بود درگیر شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، یک طلبه در همدان در پی اعتراض به چند شهروند تحت عنوان “امر به معروف” و بروز درگیری و خشونت مضروب شده است.
این طلبه که اسم وی فاطمه حسینی عنوان شده در باره شرح این درگیری مدعی شد: بعد از یک روز بستری در بیمارستان و انجام چند آزمایش و سونوگرافی از بیمارستان مرخص شدم و هم اکنون دوران بهبودی را میگذرانم و در این باره هم شکایت وهم به پزشکی قانونی مراجعه کردم و پرونده مراحل قانونی خود را طی میکند.
وی همچنین با اشاره به اینکه در پی تذکر پدر وی به پدر یک شهروند دیگر در خصوص نحوه پوشش دختر او، درگیری رخ داده است گفت: با خبر کردن ماموران انتظامی موضوع به کلانتری کشیده شد.
لازم به یادآوری است کنشگران اجتماعی دخالت بی ضابطه شهروندان در امور و احوالات شخصی یکدیگر را تحت نام امر به معروف یک معضل دانسته و آن را موجب گسترش خشونت و ناامنی در جامعه می خوانند. پیشتر هم گزارشاتی از درگیری خشن شهروندان تحت عنوان مسئله امر به معروف منتشر شده بود.
طی هفته های گذشته نیز دو طلبه حوزه علمیه در ملایر و مشکین دشت کرج و یک شهروند در قزوین در پی اعتراض به چند شهروند تحت عنوان “امر به معروف” و بروز درگیری و خشونت مضروب شده بودند.
خاطره ای از دوران آتش به اختیار بودنم!
عمادالدین باقی در کانال تلگرامیاش نوشت: در این سالهایی که به کرات اخبار وتصاویر آزار دهنده ای از برخی امر به معروفها و نهی از منکرها دیدهایم که خودش یک منکرعظیم است بگونهای که گاه خود دستگاههای ذیربط هم برخورد کردهاند بارها به خاطرات دهه 60پرتاب شدهام. در آن سالها هم چه بسیار بودند کسانی که واقعا بدون جیره و مواجب و بدون اینکه وظیفه شغلی و اداری شان باشد و کاملا از سر اعتقاد، از این سر شهر به آن سر شهر میرفتند و موجب آزار مردم میشدند و دوربین و موبایل و ماهواره و رسانههای امروزی هم نبودند که انتشار دهند و کمترین توبیخی متوجه عاملان این اقدامات بشود و آنان نیز گمان میبردند دارند امر به معروف و نهی از منکر میکنند. البته دیدهام بعضی از آنها را که امروز دگرگونه شدهاند اما خیلی دلم میخواست بدانم امروز درباره عملکرد گذشتهشان چگونه میاندیشند وچه حس و حالی دارند وقتی رونوشتهای جعلی امروزشان را میبینند؟ یکی از دوستانم داستانی ظاهراً مربوط به یکی از همین افراد را فرستاد که پاسخ به این کنجکاوی همیشگیام بود. با وجود اینکه این صفحات آرشیو عمومی نیستند و باز نشرکننده آثاراین قلماند اما گفتار زیر به واسطه کنجکاوی یاد شده دربالا برای این صفحه موضوعیت پیدا میکند. توصیه میکنم بویژه به مدافعان گشتهای ارشاد و امر به معروف ونهی از منکر که به حکم “فاعتبروا یا اولی الابصار” بخوانند:
خاطره ای از دوران آتش به اختیار بودنم
چندی پیش داشتم توی خیابون از جلوی یک آموزشگاه هنری رد میشدم که چشمم به یکی از دوستانم افتاد که پشت فرمون ماشینش که جلوی اموزشگاه پارک بود نشسته وسخت تو فکر بود خیلی تو خودش بود گویا در رؤیایی عمیق فرو رفته بود.جلو رفتم وآرام به شیشه سمت مسافر جلو زدم. به خودش امد و از ماشین پیاده شد.حال واحوال کردیم واز هر دری سخن گفتیم. پرسیدم اینجا چه میکنی؟چرا اینقدر تو فکری؟مشکلی پیش آمده؟ گفت دخترش کلاس اموزش گیتار دارد منتظراست کلاس تمام شودو ادامه داد: میدانی سالیانی نچندان دور در دهه60 در دوره جوانی عضو بسیج بودم و به اعتبار کارت ولباس بسیج وتفنگی که در دست داشتم به خودم حق میدادم که امر به معروف ونهی از منکر کنم آنهم به هر روشی که فکر میکردم صحیح است بدون اینکه حتی بدانم معنی این دو یعنی چه و بدون کمترین اموزش ونظارتی.روزی از روزها در یکی از خیابانهای این شهر خانواده محترمی به همراه دختر نوجوانشان را دیدم که دخترک گیتاری را بر دوش انداخته بود.
با دیدگاه ان زمان فکر میکردم هرکس کت وشلوار پوشیده باشد دین واعتقاد درست وحسابی ندارد جلو رفتم و با لحن زننده ای اونها رو به باد انتقاد گرفتم که: در دوره ای که ما انقلاب کردیم وشهید دادیم شما دنبال فسق و فجورید!
مرد بااحترام گفت کدام فسق و فجور برادر؟
گفتم من برادر تو نیستم کسی که دنبال موسیقی و اسباب لهو و لعب باشد برادر من نیست. در همان حال دست بردم که گیتار را از دخترک بگیرم دخترک با چشمان بهت زده مرا نگاه میکرد ومادرش به التماس افتاد که تورو خدا این گیتار هدیه تولدشه خیلی براش عزیزه. وقتی اسم تولد آمد با خودم فکر کردم که هرکس برای بچش تولد بگیره حتما طاغوتیه و بی دین وایمان ومن باید اینها را به راه راست هدایت کنم. دختر گریه میکرد. مادرش میگفت غلط کرد اقا دیگه نمیارش بیرون، پدر هم ملتمسانه غرور پدریش را خرد کرد و از من خواهش میکرد که کوتاه بیایم و این دفعه را گذشت کنم.غرور همه وجودم را گرفته بود مردم عادی هم بی تفاوت رد میشدند چند نفر هم دورتر نظاره میکردن بعضی ها هم می گفتن حقشونه می خواست نیاره. من با بیرحمی گیتار رو کنار دیوار گذاشتم و با لگد خرد کردم.
در اون لحظه وقتی به دختر نگاه کردم با همه وجود حس کردم که همراه گیتارش قلبش، اعتقادش و اعتمادش به دینی که من قصد داشتم او را به آن رهنمون کنم شکستم. پدر که لبریز از خشم شده بود عصبانیتش را بر سر زن و بچهاش خالی کرد شاید چون توان مقابله با من و با سیستمی که به من این قدرت را داده بود نداشت. من سرمست از کاری که در راه رضای خدا کرده بودم و کاری که فکر میکردم صددرصد صحیح است چون حکم خداوند را اجرا کرده بودم آنها را با خشمی فرو خورده رها کردم. من غافل بودم که خدا حرمت انسانها را مقدم بر سایر احکامش میداند وامروز من،همان منی که روزی گیتار شکستم با دست خودم دخترم را در کلاس موسیقی ثبت نام کردم پسرم را برای تحصیل به خارج فرستادم و هروقت به دخترم با گیتارش می نگرم احساس شرم تمام وجودم را می گیرد.
کاش ما می فهمیدیم که احترام به عقاید دیگران چقدر مهم است.کاش می فهمیدم نوع پوشش و رنگ لباس دیگران به ما ربطی ندارد کاش وکاش وکاش… حرفش که به اینجا رسید دخترش با گیتارش از کلاس امد بیرون.با خودم فکر کردم اون دختر خانم الان باید حدود چهل ساله باشه ایا زخمی که به روحش خورده ترمیم شده واگر اعتقادی به آن دنیا هست این دسته ادما چگونه پاسخگو خواهند بود.
چندی پیش داشتم توی خیابون از جلوی یک آموزشگاه هنری رد میشدم که چشمم به یکی از دوستانم افتاد که پشت فرمون ماشینش که جلوی اموزشگاه پارک بود نشسته وسخت تو فکر بود خیلی تو خودش بود گویا در رؤیایی عمیق فرو رفته بود.جلو رفتم وآرام به شیشه سمت مسافر جلو زدم. به خودش امد و از ماشین پیاده شد.حال واحوال کردیم واز هر دری سخن گفتیم. پرسیدم اینجا چه میکنی؟چرا اینقدر تو فکری؟مشکلی پیش آمده؟ گفت دخترش کلاس اموزش گیتار دارد منتظراست کلاس تمام شودو ادامه داد: میدانی سالیانی نچندان دور در دهه60 در دوره جوانی عضو بسیج بودم و به اعتبار کارت ولباس بسیج وتفنگی که در دست داشتم به خودم حق میدادم که امر به معروف ونهی از منکر کنم آنهم به هر روشی که فکر میکردم صحیح است بدون اینکه حتی بدانم معنی این دو یعنی چه و بدون کمترین اموزش ونظارتی.روزی از روزها در یکی از خیابانهای این شهر خانواده محترمی به همراه دختر نوجوانشان را دیدم که دخترک گیتاری را بر دوش انداخته بود.
با دیدگاه ان زمان فکر میکردم هرکس کت وشلوار پوشیده باشد دین واعتقاد درست وحسابی ندارد جلو رفتم و با لحن زننده ای اونها رو به باد انتقاد گرفتم که: در دوره ای که ما انقلاب کردیم وشهید دادیم شما دنبال فسق و فجورید!
مرد بااحترام گفت کدام فسق و فجور برادر؟
گفتم من برادر تو نیستم کسی که دنبال موسیقی و اسباب لهو و لعب باشد برادر من نیست. در همان حال دست بردم که گیتار را از دخترک بگیرم دخترک با چشمان بهت زده مرا نگاه میکرد ومادرش به التماس افتاد که تورو خدا این گیتار هدیه تولدشه خیلی براش عزیزه. وقتی اسم تولد آمد با خودم فکر کردم که هرکس برای بچش تولد بگیره حتما طاغوتیه و بی دین وایمان ومن باید اینها را به راه راست هدایت کنم. دختر گریه میکرد. مادرش میگفت غلط کرد اقا دیگه نمیارش بیرون، پدر هم ملتمسانه غرور پدریش را خرد کرد و از من خواهش میکرد که کوتاه بیایم و این دفعه را گذشت کنم.غرور همه وجودم را گرفته بود مردم عادی هم بی تفاوت رد میشدند چند نفر هم دورتر نظاره میکردن بعضی ها هم می گفتن حقشونه می خواست نیاره. من با بیرحمی گیتار رو کنار دیوار گذاشتم و با لگد خرد کردم.
در اون لحظه وقتی به دختر نگاه کردم با همه وجود حس کردم که همراه گیتارش قلبش، اعتقادش و اعتمادش به دینی که من قصد داشتم او را به آن رهنمون کنم شکستم. پدر که لبریز از خشم شده بود عصبانیتش را بر سر زن و بچهاش خالی کرد شاید چون توان مقابله با من و با سیستمی که به من این قدرت را داده بود نداشت. من سرمست از کاری که در راه رضای خدا کرده بودم و کاری که فکر میکردم صددرصد صحیح است چون حکم خداوند را اجرا کرده بودم آنها را با خشمی فرو خورده رها کردم. من غافل بودم که خدا حرمت انسانها را مقدم بر سایر احکامش میداند وامروز من،همان منی که روزی گیتار شکستم با دست خودم دخترم را در کلاس موسیقی ثبت نام کردم پسرم را برای تحصیل به خارج فرستادم و هروقت به دخترم با گیتارش می نگرم احساس شرم تمام وجودم را می گیرد.
کاش ما می فهمیدیم که احترام به عقاید دیگران چقدر مهم است.کاش می فهمیدم نوع پوشش و رنگ لباس دیگران به ما ربطی ندارد کاش وکاش وکاش… حرفش که به اینجا رسید دخترش با گیتارش از کلاس امد بیرون.با خودم فکر کردم اون دختر خانم الان باید حدود چهل ساله باشه ایا زخمی که به روحش خورده ترمیم شده واگر اعتقادی به آن دنیا هست این دسته ادما چگونه پاسخگو خواهند بود.
سرکوب بی حجابی؛ ببینید کار به کجا کشیده!
عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران گفته: برخی موارد مانند «حجاب دیگران را گزارش دهید»، موجب پروندهسازی برای شهروندان می شود.
احمد مسجدجامعی امروز اظهار داشت: این نوع طرحها موجب سوءاستفاده برخی شهروندان و پنهان شدن متخلف پشت این طرحها می شود. این موارد تنها تلاش برای اجرای قانون نیست بلکه نوعی پروندهسازی است. برای مثال خانمی با خودرو در خیابان یک طرفه به طور خلاف حرکت میکرد که موجب تذکر خانم دیگر شد؛ فرد متخلف تذکر دهنده را تهدید کرد که حجاب تو را به نیروی انتظامی گزارش خواهم کرد!
راهاندازی صفحه در اینستاگرام برای دریافت گزارش بیحجابی
رژیم اسلامی حاکم بر ایران تبعیض علیه زنان را به عنوان شعاری برای اهداف و برنامه هایش مشخص کرده است و از سرکوب زنان به عنوان مهمترین ابزار برای اعمال دیکتاتوری در جامعه استفاده میکند. آنها حجاب اجباری را به مثابه ابزاری برای محدود و کنترل کردن زنان می دانند به این دلیل که آزادی زنان به معنی پایان حکومت آنان است. بنابراین قانون پوشش زنان در جمهوری اسلامی مسئله ای امنیتی است. حکومت ملایان از همان بدو بنیانگذاری، پایه هایش بر سرکوب ،بویژه در مورد زنان با شعار ”یا روسری یا تو سری” ظاهر شد. این رژیم با بنا نهادن یک فرهنگ بنیادگرایانه به اداره جامعه پرداخته است. به موازات آن هم به آنچنان سرکوبی علیه زنان مبادرت کرده است که در هیچ کجای دیگر نظیر آن دیده نمیشود.
کانال رسمی دادسرای ارشاد تهران راهاندازی شد
خبرگزاری حکومتی تسنیم: کانال رسمی دادسرای ارشاد تهران در پیامرسانهای داخلی و اینستاگرام برای دریافت گزارشهای مردمی هنجارشکنی راهاندازی شد.
سرپرست دادسرای ارشاد از شهروندان دلسوز و اخلاقمدار تهرانی خواسته است که در راستای مقابله با برخی تلاشها برای ضربه به بنیان خانواده، با مشاهده هرگونه کشف حجاب یا اقدامات هنجارشکنانه در خودرو، کشف حجاب یا سرو مشروبات یا برگزاری مراسم مختلط رقص در اماکنی همچون سفرهخانه، کافه، رستوران، مراکز خرید، باغ تالار و…، اطلاع از برگزاری پارتیهای شبانه یا خانههای فساد و فحشا، انتشار مطالب خلاف عفت در اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی، موضوع را پس از جمعآوری مستندات لازم، به شماره 09054309484 در پیامرسانهای بله، سروش، ایتا و… ارسال کنند.
مطهری هم به “آتش به اختیاران” پیوست
عضو فراکسیون موسوم به امید مجلس شورای اسلامی گفت: نیروی انتظامی باید با نصب دوربینهایی در سطح شهر، زنان بدحجاب را پیدا، بازداشت و به سرعت مجازات کند چرا که این به معنی ایجاد بی نظمی در کشور است.
علی مطهری درباره انتشار برخی کلیپها از بیقانونی در کشور در حوزه حجاب و عفاف، اظهار داشت: ممکن است ده یا یازده مورد در کشور به صورت محدود این موارد وجود داشته باشد اما همان مقدار هم مناسب نیست.
وی افزود: تعداد اینها در کشور خیلی ناچیز و کم است و به حساب نمیآید؛ اکثریت قریب به اتفاق مردم و خانمها حجاب را پذیرفتهاند و قبول دارند و تعداد بسیار اندکی هستند که ممکن است رعایت نکنند اما پر سر و صدا هستند و دارند دست و پا می زنند.
مطهری بر همین اساس اضافه کرد: وزارت کشور باید با هرگونه بی نظمی و اخلال در نظم و امنیت کشور برخورد قاطع داشته باشد و به وسیله دوربینهایی که وجود دارد اگر کسانی با خانم محجبهای رفتار ناشایستی داشتند آنها را شناسایی کرده و مجازات کند.
این نماینده مجلس افزود: البته وظیفه اصلی با مردم است، مردم هم اگر با چنین پدیدهای مواجه شدند باید با آنها برخورد کنند یعنی خود مردم (آتش به اختیاران) باید وارد میدان شوند و همینطور هم می شود.
فیلم زیر: پاسخ یک هموطن با حجاب به خامنه ای و مطهری
بد حجابی عامل بروز سیل و زلزله است
دادستان کل جمهوری اسلامی می گوید زنان بی حجاب موجب بروز فاجعه سیل و وقوع زلزله در کشور شده اند و برخورد با آنان امری ضروری است و باید مبارزه با بدحجابی با قاطعیت بیشتر ادامه یابد.
آخوند محمد جعفر منتظری، “بدحجابی و بیحجابی” را خط قرمز نظام نامید و گفت: دستگاه قضایی اجازه بیحجابی در کشور را نمیدهد، زیرا باعث بروز سوانح طبیعی مانند سیل و زلزله می شود….
منتشرشده در اخبار دیدگاهها بسته هستند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر