۲۰ مرداد ۱۴۰۱

زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد: «عدالت از عشق مادری والا‌تر است»

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد: «عدالت از عشق مادری والا‌تر است»

واکنش زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد پس از ۱۳ سال حبس بدون مرخصی به ادعای پوچ حسین موسوی تبریزی

حسین موسوی تبریزی که از پایه‌گذاران اعدام جوانان بخصوص در دهه ۶۰ بحساب می آید و در سال ۶۰ به دادستانی منصوب شده بود؛ پس از محاکمه حمید نوری، در کشور سوئد و محکومیت وی به حبس ابد، برای اینکه دامان خود را از جنایت قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ پاک کند، در مصاحبه‌ای لب به سخن گشود و گفت: «آقای ری شهری که آن زمان وزیر اطلاعات بود، دادستان تهران هم لاجوردی بود و دادستان کل انقلاب هم بود و من آنموقع نماینده‌ی مجلس بودم به امام نامه نوشتند که اجازه دهید ما دوباره اینها که در زندانها هستند و توبه نکردند را محاکمه کنیم و خمینی هم اجازه داد». (اصناف نیوز ۱۰مرداد۱۴۰۱)

موسوی تبریزی در همین مصاحبه گفت: «جزییات آن اتفاقات و اینکه به امام چه نامه‌ای نوشته شده بودند را هم خود آقای اژه‌ای و رئیسی می دانند، چون آنها هر دو قاضی بودند».

ادعای بی شرمانه قاضی اعدام‌ها
موسوی تبریزی در همین مصاحبه گفت «همان روزهای اول که زندانیان سیاسی محاکمه شدند، خانواده ها می توانستند شکایت کنند اما نکردند».

در واکنش به این ادعای پوچ که البته نمک بر زخم خانواده‌های قتل عام شدگان ۶۷ است، مریم اکبری منفرد از خانواده قتل عام شدگان ۶۷ محبوس در زندان سمنان، طی نامه‌ای نوشت: «شاید شما یادتون رفته بگذارید من یادآوری کنم که خانواده‌ها حتی حق برگزاری مراسم را هم نداشتند در همان مراسم‌های خانوادگی برای عزا آنها را با همه میهمانان بازداشت و راهی زندان می کردند».

مریم اکبری منفرد که یک برادر و یک خواهرش را در قتل عام ۶۷ از دست داده، در ادامه مطلب چنین می‌نویسد: «به خانواده‌ها نه پیکر عزیزانشون را دادید نه گفتید کجا دفن شدن و نه حتی یک نشانی و حالا بعد از سه دهه از کشتارتون از شکایت اسم می برید؟ حالا که من شکایت کردم آن هم بعد از سه دهه با من چه کرده‌اید؟ جز تهدید و تبعید و ادامه زندان غیرقانونی».

یادآوری اینکه، مریم اکبری منفرد در سال ۹۵ بعد از انتشار فایل صوتی حسینعلی منتظری قائم مقام وقت رهبری در مورد کشتار جمعی زندان سال ۶۷ ، در دادسرای تهران شکایتی برای دادخواهی ثبت کرده است.

نگاهی کوتاه به کارنامه حسین موسوی تبریزی
پس از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷، موسوی تبریزی راهی دزفول و اندیمشک و همدان شد. وی با اجرای احکام اعدام و مصادره اموال مردم، خیلی زود رضایت و اعتماد خمینی را به‌دست آورد. موسوی تبریزی سپس با حکم خمینی به ریاست کل دادگاههای انقلاب استانهای آذربایجان شرقی و غربی منصوب شد.

موسوی تبریزی که از پایه گذاران حکم شلاق در ملاءعام است، در شهریور ۱۳۶۰توسط خمینی به مقام دادستانی کل کشور منصوب شد که تا سال ۶۳ هم در این پست باقی ماند. حسین موسوی تبریزی روز ۲۷ شهریور ۶۰ در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: «ما نمی‌توانیم در برابر آنها دست روی دست بگذاریم… اگر اینها را دستگیر کردند دیگر معطل این نخواهند شد که چندین ماه اینها بخورند و بخوابند و بیت‌المال مصرف کنند اینها محاکمه‌شان توی خیابان است».

موسوی تبریزی در شهریور ۱۳۶۰ گفته بود: «یکی از احکام جمهوری اسلامی این است که هر کس در برابر این نظام [امام] عادل بایستد کشتن او واجب است و زخمی‌اش را باید زخمی‌تر کرد که کشته شود». (کیهان ۲۹شهریور ۱۳۶۰)

موسوی تبریزی که از دهه ۷۰ عبای اصلاح طلبی را به‌دوش کشید، در مصاحبه ۱۰مرداد ۱۴۰۱ با انصاف نیوز، در حمایت از فتوای خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ گفت: «من از وضعیت تبریز اطلاع داشتم؛ اعدام‌ها با دقت انجام می‌گرفت».

قتل عام زندانیان سیاسی درسال ۶۷
اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ واقعه‌ای بود که طی آن به فتوا و نامه‌ رسمی خمینی، ۳۰ هزار نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های سراسر کشور بطور خاص در ماه های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ مخفیانه اعدام و در گورهای دسته جمعی دفن شدند. این واقعه با توجه به عدم انجام تحقیقات مستقل و برخورد با مسببان آن کماکان پس از گذشت بیش از سه دهه یک چالش بزرگ و مطالبه جدی در فضای سیاسی و حقوق بشری ایران تلقی می شود.

عفو بین‌الملل: ابراهیم رئیسی، باید به خاطر جنایت علیه بشریت محاکمه شود
سازمان عفو بین‌الملل روز ۱۳مرداد ۱۴۰۰، در بیانیه‌یی خواستار محاکمه ابراهیم رئیسی به‌خاطر جنایت علیه بشریت شد. عفو بین‌الملل در حساب توییتری خود نوشت «ما هم‌چنان اعلام می‌کنیم که ابراهیم رئیسی به خاطر نقشش در جنایات علیه بشریت سابق و جاری مرتبط با کشتار۶۷ باید تحت تحقیقات کیفری قرار بگیرد. رهبران جهان باید از شورای حقوق‌بشر سازمان ملل بخواهند تا یک سازوکار تحقیق و پاسخگویی مستقل در خصوص ایران برای جلوگیری از تکرار چرخه خون‌ریزی و تأمین عدالت و پاسخگویی برای قربانیان و بازماندگان ایجاد کنند». (توییتر عفوبین الملل ـ ۱۳مرداد۱۴۰۰).

اینک متن کامل نامه زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد از زندان سمنان را در پاسخ به حرفهای موسوی تبریزی پیش روی خود داریم که بعنوان یکی از هزاران خانواده داغدار و دادخواه، چنین نوشته است:
«داغ مرداد هنوز دل هایمان را می سوزاند
در اخبار می شنوم که بچه های «حمید نوری» شکوه و شکایت کرده اند که پدرمان شکنجه می شود!!!
روزگار غریبی است

کسی که درست همین روزها عزیزان ما را به صف کرده و به اتاق اعدام برده است؛ کسی که جزء نفراتی است که شاید آخرین لحظات عبدی را دیده و صد البته از رشادت و مقاومت او خون خونش را خورده و شاید هم با تمام کینه وجودش، خودش چهارپایه را از زیر پای عبدی کشیده؛ کسی که از اعدام هزاران نفر مثل عبدی دلشاد خوشحال شده و افتخار کرده است؛ کسی که زندان را برای زندانیان سیاسی جهنم کرده تا به زعم خودش آنها را بشکند حالا در بهترین زندان هاست و با عدالت تمام حرفهایش شنیده شده، ادعای «شکنجه شدن» دارد! اگر اینها شکنجه است پس آن چیزی که خانواده های شهیدان مان، مادران ما و مادرم گرجی تحمل کرد چه بود؟! بلاهایی که «هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا»

گوشه ی سلولم در گرمای تبدار، خودم را می سپارم به دستان رویاها تا سالهای دور، زمانی که هم سن بچه هایم بودم راهی که تا اوین و گوهردشت با مادرم می رفتیم برای ملاقات آخرین دیدار عبدی و بعد ازماه ها بی خبری ساکی با لباس خونین از شکنجه ها.. لحظاتی که مادر می رفت به یک اتاق پر از عکس و در را می بست و با فرزندانش که در آن قاب ها همیشه جوان مانده بودند خلوت کند تا ما اشک‌هایش را نبینیم و روزی که همین بغض ها او را برای همیشه در سن ۴۰ سالگی از ما گرفت به راستی مگر کلمات را یارای گفتن از آن شکنجه ها است؟

ما دهه دهشتناک و خدای شکنجه گر دهه ۶۰ اینها را زندگی کرده ایم و برای همین است که به عدالت می اندیشیم و دادخواهی می کنیم تا نسل های آینده ایران چنین تجربه ی دهشتناکی نداشته باشند.

چنین است که «عدالت از عشق والاتر است»، حتی والاتر از عشق مادری‌ام به فرزندانم و چون عاشق فرزندانم هستم به «عدالت» برخاسته ام.

عدم اجرای عدالت برای شاه و ساواک، راه تکرارش را برای این حکومت باز کرد ولی ما عزم جزم کرده ایم که عدالت را برای همیشه در ایران جاری کنیم و محکومیت حمید نوری قدمی هرچند کوچک اما کیفی در این راه است سرخوش از شکستن بن بستی که به مدت سه دهه انکار می شدیم. از حکومت گرفته تا مدعیان دیگر که سر تعداد شهیدان چانه می زدند، همه میخواستند ما و درد ما را انکار کنند! اما ما دردهایمان را در تمام این سالیان به دوش کشیدیم درست برای همین لحظه و لحظات نویدبخش شیرین عدالت .

شنیده ام که موسوی تبریزی اعلام کرده است که «خانواده ها می توانستند شکایت کنند، اما نکردند»!

شاید شما یادتان رفته بگذارید من یادآوری کنم که خانواده ها حتی حق برگزاری مراسم را هم نداشتند؛ در همان مراسم های خانوادگی برای عزا آنها را با همه میهمانان بازداشت و راهی زندان می کردید؛ به خانواده ها نه پیکر عزیزانشان را دادید، نه گفتید کجا دفن شدند و نه حتی یک نشانی! و حالا بعد از ۳ دهه از کشتارتان از شکایت اسم می برید؟

حالا که من شکایت کرده ام آن هم بعد از سه دهه، بامن چه کرده اید؟ جز تهدید و تبعید و ادامه زندان غیرقانونی؟

گریزی از عدالت نیست من عهد بستم تا دادگاهی تک به تک عامرین و عاملین کشتار عزیزانمان از پای ننشینم ما زخم هایمان تازه است، نه ۳ دهه که سه روز هم از آن اتفاق برایمان نگذشته است! انگار برای ما، همین امروز اتفاق افتاده است. داغ مرداد هنوز دل هایمان را می سوزاند و تمام این سالیان به «دردمندی دندان بر جگر فشردیم» اما روز پیروزی دادخواهی مرهمی خواهد شد بر تمام داغ های مان

قتل عام هنوز ادامه دارد، اعدام ها و کشتار مردم بی گناه ادامه ی آن قتل عام است و ۸۸، ۹۶ و ۹۸ تداوم کشتار ۶۷ هستند. تلاش و پای فشردن برای «دادخواهی قتل عام۶۷» عین مبارزه برای آزادی است.

خون جاری شده از کبوتران خونین بال در تداوم تاریخی خون امام حسین و یارانش در عاشورا، جوشان و پرچم سرخشان همواره در تاریخ در اهتزاز خواهد بود.

ما برای اینکه دیگر هیچ خانواده ای داغدار نشود به دادخواهی برخاسته ایم و به عدالت پای می فشاریم.

این روزها را به یاد عزیزانم رقیه و عبدی (عبدالرضا) و همچنین به علیرضا و غلامرضا می اندیشم که در من زنده هستند و همواره آنها را با لبخندی به یاد می آورم که گویی نگاهبانان من در این سیاه چاله اند.

سیپده عدالت از میان ابرهای تیره و طوفانی خواهد دمید و ما آن روز عشق را با تمامی قلب مان حس خواهیم کرد.
از آن ماست پیروزی ـ مریم اکبری منفرد/ زندان سمنان/ ۱۵مرداد ۱۴۰۱»

زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد
مریم اکبری منفرد در تاریخ دهم دی ماه سال ۱۳۸۸ و پس از عاشورای ۸۸ بازداشت و در خردادماه سال ۸۹ توسط شعبه ۱۵ دادگاه تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی “محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران” بوده اما خود این اتهام را رد کرد.

نهایتا خانم اکبری منفرد که سیزدهمین سال از دوران محکومیت خود را سپری می کند، روز سه شنبه ۱۹ اسفندماه ۹۹ از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد. اواخر تیرماه سال جاری پرونده جدیدی در دوران حبس برای خانم اکبری منفرد به اتهام «تبلیغ علیه نظام» از سوی وزارت اطلاعات گشوده شده است.

۳ برادر و یک خواهر مریم اکبری منفرد در این نظام اعدام شده‌اند. عبدالرضا و رقیه در موج اعدام‌های زندانیان سیاسی در تابستان سال۶۷ اعدام شدند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=51038

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر