۱۶ خرداد ۱۴۰۰

زندگی دوباره

ایسنا/خراسان رضوی صدای دست، جیغ، خنده و شادی اولین صدایی است که اینجا می‌شنوم. رد صدا را می‌گیرم. به سالنی می‌رسم که جشن در آن برپاست.زندگی دوباره

چهره اغلب زنان سیاه و کبود است و جای خالی دندان‌هایشان موقع خندیدن تو را با سیاهی عمیقی روبه‌رو می‌کند.

سحر که به گفته مددکاران، فعال‌ترین فرد در این مرکز است، در حال قرعه‌کشی مسابقه جشن است. وقتی قرعه‌کشی تمام می‌شود و با او صحبت را شروع می‌کنم. متوجه می‌شوم بس که در جشن جیغ زده و فعالیت کرده صدایش گرفته است. سحر ۳۲ سال دارد. او قصه زندگی‌اش را اینگونه تعریف می‌کند: «با پدرم مشکل داشتم چون خیلی بداخلاق بود و همیشه منو می‌زد. یک شب از خونه زدم بیرون و رفتم حرم. بعد اینکه می‌خواستم برگردم خونه، بابام منو راه نداد و بعدش هم منو از مدرسه انداخت و نذاشت درس بخونم. ۱۸ سالم که شد از خونه زدم بیرون و هرشب خونه یکی از خواهر و برادرهام بودم. خونه اونها هم موندگار نشدم و از خونه اونها هم اومدم بیرون که طی اتفاقاتی به زندان افتادم. در زندان با خانومی آشنا شدم که شوهرش به ملاقاتش می‌اومد. بعد آزادی از زندان به خونه اونها رفتم. اونجا بود که کریستال مصرف کردم. بعدش یک شوهر خلاف‌کار گیرم اومد که براش جنس از شمال جابه‌جا می‌کردم. الان ۱۲ساله که معتادم. ۶ماهه که اینجام و یک‌ماهی می‌شه که متادون هم دیگه مصرف نمی‌کنم».

دومین نفری که با او صحبت می‌کنم، سارا یکی از مددکاران مرکز است که خودش هم قبلا معتاد بوده، اما یک‌سالی می‌شود که ترک کرده است. در ظاهر سارای ۲۱ ساله ردی از ۴ سال اعتیادش نمانده. اعتیاد او از ۱۶ سالگی و با مصرف قرص‌هایی مثل ترامادول، ب۲ و متادون شروع شده است. او در مورد ترک اعتیادش می‌گوید: «چون از وضعیتم خسته شده بودم به طور خود معرف اینجا اومدم. حمایت خونواده رو دارم و خونواده‌ام حمایتم می‌کنن. خونواده‌ام خیلی درکم می‌کنن. یکسال ترک کردم و پاک هستم».

مدرسه، خونه و کوچه‌مون، همه‌اش منو یاد مصرف مواد می‌ندازه

سارا درمورد دلیل اعتیادش بیان می‌کند: «در دوران مدرسه چون دوست داشتم درس بخونم و روی کتاب قفلی بزنم، قرص مصرف می‌کردم و واقعا هم اینجوری می‌شد؛ ساعت‌ها می‌شد که روی کتاب قفلی می‌زدم. اعضاء خونواده‌ام، هیچ‌کدوم سابقه اعتیاد نداشتند. در راه مدرسه بود که قرص‌ها رو با دوستام تهیه می‌کردیم. ۴سال قرص مصرف کردم و ۶ماه کریستال. من مهرماه ۹۸ اینجا اومدم و طی یک سال ترک کردم. چون به اینجا وصل‌ام و کار می‌کنم، وسوسه نمی‌شم که برم سراغ مواد. اگه به اینجا وصل نباشم، احتمال داره وسوسه بشم. هنوز که هنوزه بعد یک سال که میرم بیرون خیلی از چیزها مثل مدرسه، خونه و کوچه‌مون، همه‌اش من رو یاد مصرف مواد می‌ندازه. من بعد یکسال هنوز جرات نمی‌کنم که از اینجا برم. هنوز اینجا می‌خوابم و فقط آخرهفته‌ها می‌رم خونه».

درس خوندن و رفتن به سرکار بزرگترین آرزومه

پس از اینکه صحبت‌هایم با سارا تمام می‌شود، از یکی از مددکاران موسسه می‌خواهم که کوچکترین فرد این مرکز را معرفی کند. مژگان یکی از کوچکترین افراد این مرکز است. می‌گوید ۱۸ سال دارد، اما صورتش به ۱۴ ساله‌ها می‌خورد. وقتی از او در مورد اینکه چگونه به این مرکز آمده است، سوال می‌پرسم، با ترسی که در چهره‌اش دیده می‌شود، می‌گوید: «از خونه‌مون فرار کردم و معتاد شدم. خونواده‌ام خبر ندارن که معتاد شدم و اینجام. هیچ‌کدوم از اعضای خونواده‌ام هم معتاد نبودن. طی فراری که کرده بودم با چندنفردوست شدم و اونها باعث شدن که من به اعتیاد رو بیارم. الان یک ساله که معتادم. چند تا پسر من رو تحویل مامورها دادن. الان ۶ماهه که اینجام. کاملا ترک کردم و متادون هم مصرف نمی‌کنم».

مژگان درمورد بزرگترین آرزویش می‌گوید: «دوست دارم از اینجا برم بیرون و بتونم درس بخونم و برم سرکار».

وقتی از او در مورد اینکه در روزهایی که بیرون از خانه بوده به او تعرض شده یا نه سوال می‌پرسم، نگاهش در نقطه‌ای می‌ایستد و سکوت می‌کند.

شوهر دومم منو فقط به‌خاطر مواد می‌خواست

در محوطه بیرون و دورتر از سالنی که جشن در آن برپاست. گلخانه‌ای را می‌بینم. داخل گلخانه پیرزنی با چادری که به دور کمر بسته، نشسته است. از قصه زندگی‌اش می‌پرسم. آه عمیقی می‌کشد و با صدای گرفته‌ای که بغض سال‌هایی طولانی و سخت در آن حبس شده، می‌گوید:«از بی‌کسی و بی‌محبتی به اعتیاد روی آوردم. کلا یک سال خونه‌داری کردم. شوهرم رو نمی‌خواستم. به زور منو شوهر دادن و الانم از شوهرم جدا شدم. همون جدایی باعث شد که به راه‌های بد کشیده بشم. الان ۳۰ ساله که اعتیاد دارم. شوهر دومم منو فقط به‌خاطر مواد می‌خواست. براش خلاف می‌کردم و جنس می‌گرفتم که مامورها منو گرفتن و ۱۵سال بهم حبس دادن. ۶سال حبس رو کشیدم که بعد اون خونوادم وثیقه گذاشتن و بیرون اومدم. وقتی بیرون اومدم به خودم قول داده بودم که خلاف نکنم ولی مواد وسوسه‌ام ‌کرد. از اونور هم شوهرم بهم خرجی نمی‌داد و همین باعث شد که از راه‌های دیگه خرجم رو دربیارم. حدودا ۱۱ماه شده که اینجام و هیچ بچه‌ای هم ندارم. الان ترک کردم ولی متادون ۴ سی‌سی می‌خورم چون دیسک کمر دارم و زانوهام درد می‌کنه».

فاطمه خانم پنجاه ساله است، اما انگار بیشتر از عمر خود زندگی کرده. او تاکید می‌کند که بی‌محبتی وبی‌کسی او را به این روز انداخته ‌است.

همانطور که در گلخانه مشغول حرف زدن هستیم. زنی با واکر وارد می‌شود. فاطمه خانم، مهناز را معرفی می‌کند و می‌گوید: «مهره‌های کمر مهناز شکسته و بدون واکر نمی‌تونه راه بره. به قول خودش فقط مواد می‌تونسته دردشو آروم کنه».

چون مارو اینجا زیاد نگه می‌دارن، خیلی از شوهرها زن‌هاشونو ترک کردن

مهناز ۳۵ساله است و از روزهایی که به اعتیاد دچار شده برایم این گونه تعریف می‌کند: «عمه‌ام باعث و بانی اعتیاد من شده. من اصلا نمی‌دونستم مواد چیه. عمه‌ام می‌اومد خونه ما و بعد از اینکه من رو بیهوش می‌کرد، خودش نشئه می‌کرد و همین قضیه من رو معتاد کرد. ۱۲ساله که معتادم. عمه‌ام هم اعتیاد داره. اون رو هم می‌خوان بیارن اینجا که ترک کنه. ۲۲ مهر پارسال بود که دستگیر شدم و از ۱۰ آبان هم منو اینجا آوردن. منو به هوای تست کرونا گرفتن و ماموری که من رو گرفت، گفت باید شبی سه نفر تحویل کمپ بدیم و اینطور شد که من رو به اینجا آوردن. از اینجا راضی نیستم. کمرم خیلی درد می‌کنه چون بر اثر تصادف، مهره‌های کمرم شکسته و از اونجایی که هزینه عمل نداشتم، مواد مصرف کردم چون مواد، درد من رو آروم می‌‎کرد. این شکستگی با من همراه بود تا اینکه دوباره ضربه‌ای دیگه وارد کمرم شد و الان هم به راحتی نمی‌تونم راه برم. یک بچه ۵ ساله هم دارم که الان دست خواهرمه و دلم هم براش خیلی تنگ شده. چون مدت زمان طولانی ما رو نگه می‌دارن، این کار باعث شده که زندگی‌ خیلی از افراد اینجا بهم بریزه و شوهرهاشون ترک‌شون کنن. کدوم شوهری حاضره، زنش یک سال ازش دور باشه. الان هم دوساله که متادون مصرف می‌کنم. از این وضعیت خسته‌ام».

بعد از اتمام گفت‌وگو با مددجویان، در مسیر رفتن به سمت دفتر مدیر مرکز سروصدای بحث دختر کم سن‌وسالی با خانمی بزرگتر از خودش توجه‌ام را جلب می‌کند. جلو که می‌روم، متوجه می‌شوم آنها مادر و دختر هستند. دختر که ۱۸سال سن دارد، می‌گوید: «من همراه مامانم از بلوچستان به مشهد اومدیم و در منطقه حر، خونه‌ای اجاره کردیم.هردو معتادیم. برای تهیه مواد نیاز به پول داشتیم برای همین سر چهارراه‌ها وامیستادیم و گدایی می‌کردیم. مامورها ما رو گرفتن و به این مرکز آوردن. الان هم درحال ترک هستیم و من چون بی‌سوادم، اینجا تو کلاس‌های نهضت شرکت کردم که بتونم خواندن و نوشتن یاد بگیرم».

مجتبی نوذری، مدیرعامل موسسه زندگی دوباره در گفت‌و‎‌گو با ایسنا می‌گوید: موسسه «زندگی دوباره»، موسسه‌ای غیرانتفاعی است که از سال ۱۳۸۶ زیر نظر سازمان بهزیستی در حوزه درمان و پیشگیری از اعتیاد فعالیت می‌کند. موسسه ما در سطح چهار مرکز ارائه خدمات می‌دهد.

وی در خصوص مراکز ماده ۱۶ عنوان کرد: در سال ۹۶ به حوزه مراکز ماده ۱۶ مواد مخدر ورود پیدا کردیم. که این مراکز برای ساماندهی معتادین متجاهر و کارتن‌خواب احداث شده‌ است‌. دو قانون در مراکز ماده مخدر وجود دارد؛ یکی ماده ۱۵ و دیگری ماده ۱۶ است. در قانون ماده ۱۵ فرد می‌تواند به مراکز درمانی مراجعه کند و بیمار محسوب می‌شود. همچنین قانون‌گذار می‌گوید، فرد معتادی که برای درمان خودش اقدام نکند، مجرم تلقی می‌شود؛ به همین دلیل مراکز ماده ۱۶ شکل گرفته‌اند که این افراد توسط نیروی انتظامی جمع‌آوری می‌شوند و به مرکزی انتقال داده می‌شوند که غربال شوند و پس از غربالگری به مراکز ماده ۱۶ آورده می‌شوند، البته در این مراکز افرادی را پذیرش می‌کنند که شرایط سنی را داشته باشند، افراد زیر ۱۸سال و بالای ۶۵ سال پذیرش نمی‌شوند.

مدیرعامل موسسه «زندگی دوباره» تصریح کرد: مرکز ما مربوط به نگهداری از بانوان معتاد متجاهر است. در هر پاتوق معتادین از هر ۱۰ نفر مرد، یک یا دو نفر خانم هستند. این مرکز تنها مرکز نگهداری بانوان در استان است. خانم‌هایی که اینجا هستند بعد از غربال به این مرکز ورود پیدا می‌کنند.

وی با بیان اینکه هر معتاد در زمان اعتیاد، حداقل ۸ نفر را به اعتیاد مبتلا می‌کند، گفت: خدماتی که به معتادین این مرکز داده می‌شود شامل بخش درمانی، مشاوره، روان‌شناسی و مددکاری است. همچنین بازدید از منزل انجام می‌شود و خانواده این افراد رصد می‌شوند. بعضی از معتادین دارای خانواده حمایت‌گر هستند ولی خود خانواده هم آسیب‌دیده است.

نوذری در خصوص بودجه مرکز خاطرنشان کرد: بودجه‌ای که به این کار اختصاص داده می‌شود، از طریق بهزیستی و کمک خیرین است. بهزیستی روزانه برای هر معتاد ۲۸ هزار تومان هزینه می‌کند.

وی اظهار کرد: درمان در مراکز ماده ۱۶ با متادون است. این افراد به پزشک مراجعه می‌کنند و با توجه به میزان مصرفی که دارند، به آنها دارو داده می‌شود. دارو هم تا ۵ سی‌سی و نهایتا تا ۷ سی‌سی به آنها داده می‌شود. کسانی که دیگر متادون نخورند، امکان ترخیصی برای آنها فراهم می‌شود. در اینجا به زور به کسی متادون داده نمی‌شود.

نوذری در خصوص مددجویان خانومی که باردار هستند، گفت: کسانی که باردار هستند، فرزند خود را در بیمارستان و با خدمات رایگان به دنیا می‌آورند. اگر متادون را در این دوره ترک کنند و تیم درمان تشخیص دهند، آن شخص را به زائرسرای امام رضا می‌فرستیم ولی اگر متادون را ترک نکرده باشند، فرزند آن شخص به شیرخوارگاه فرستاده می‌شود تا زمانی که آن فرد متادون را ترک کند.

وی افزود: یکی دیگر از مراکز ما مرکز ماده ۱۵ است که به آن مرکز بهبود و بازتوانی افراد با اختلال مصرف مواد مخدر می‌گویند. افرادی که دچار بیماری اعتیاد هستند، به صورت خودمعرف به این مراکز جهت درمان مراجعه می‌کنند. اغلب این افراد را خانواده‌هایشان به این مراکز می‌آورند. مرکز ماده ۱۵ ما در قاسم‌آباد قرار دارد.

وی اظهار کرد: پایه و اساس مراکز بهبودی و بازتوانی در مراکز ماده ۱۵، بر پایه درمان‌های همتا یعنی گروه‌های خودیار یا انجمن‌های ۱۲ قدمی است؛ به همین دلیل میزان هزینه‌ای که خانواده برای درمان پرداخت می‌کند، در این مراکز از بقیه سطوح درمانی، تعرفه‌ پایین‌تری دارد.

نوذری در خصوص مراکزی که در حوزه درمان اعتیاد فعالیت می‌کنند، بیان کرد: در حوزه درمان اعتیاد، سه نوع مرکز فعالیت می‌کنند؛ یکی از مراکز کلینیک‌های سرپایی است که در سطح شهر مشاهده می‌شود. نوع دوم، مراکز اجتماع‌مدار درمان تی‌سی و نوع سوم، مراکز اقامتی هستند. پایه و اساس این مراکز اقامتی‌، گروه درمانی، برگزاری کلاس‌های گروهی مشاوره و اتصال معتادان به سازمان‌های مردم نهاد است.

مدیرعامل موسسه «زندگی دوباره» گفت: افرادی که به مراکز ماده ۱۵ می‌آیند، یا خودشان هزینه‌شان را پرداخت می‌کنند یا خانواده حمایت‌گری دارند که هزینه را پرداخت می‌کنند. دوره‌های این مرکز یک‌ماهه است. پذیرش و ادامه درمان داوطلبانه است. پزشک مسائل جسمانی فرد را بررسی می‌کند و اجازه دادن داروی مخدر به این افراد را ندارد. به طور کلی افرادی که قصد دارند از خدمات مراکز اقامتی ماده ۱۵ استفاده کنند، باید شرایط جسمانی را داشته باشند که بدون دارو درمان شوند.

وی در خصوص خدمات مراکز ماده ۱۵ عنوان کرد: روانشناس، مشاوره‌های فردی با خود فرد انجام می‌دهد. در مراکز ماده ۱۵ چیزی به نام مددکار وجود ندارد؛ یعنی در دستورالعمل‌هایی که به ما ابلاغ شده در مراکز ماده ۱۵ فقط روانشناس و یک پزشک مسئول فنی باید وجود داشته باشد، ولی چون ما خلأ مددکاری را در مرکزمان احساس کردیم، یک‌سالی می‌شود که مددکار آوردیم و مددکار پیگیری‌های پس از خروج را انجام می‌دهد. پزشکانی که در مراکز اقامتی کار می‌کنند، پزشک عمومی هستند، پزشکی که در مرکز ما کار می‌کند، پزشک مختصص اعصاب و روان است. از آنجایی که بیشتر معتادان به مواد مخدر صنعتی روی آوردند، قاعدتا یکسری بیماری‌های دیگری مانند مشکلات روحی و روانی نیز دارند.

نوذری اظهار کرد: بعد از اینکه ما متوجه شدیم بعضی از معتادینی که به ما مراجعه می‌کنند، توسط خیرین آورده می‌شوند و این افراد بعد یک‌ماه از لحاظ فضای اسکان و شغل نمی‌توانند کاری انجام دهند، به همین دلیل مراکزی به نام مراکز توانمندسازی و جامعه‌پذیری معتادین بهبودیافته تشکیل دادیم. بر اساس دستورالعملی که نوشتیم، توانستیم خانه‌ای به نام خانه بین راهی یا همان مرکز توانمندسازی را احداث کنیم.

مدیرعامل موسسه «زندگی دوباره» گفت: عملکرد مرکز توانمندسازی و جامعه‌پذیری به این شکل است که فرد معتادی که وارد مجموعه درمانی می‌شود و بعد که از آنجا خارج می‌شود و مشکل اسکان دارد به مراکز توانمندسازی مراجعه می‌کند. در این مراکز، یکسری از خدمات به صورت رایگان به فرد ارائه می‌شود. خدمات رایگان این است که تا ۶ ماه هیچ هزینه‌ای از فرد دریافت نمی‌کنیم.

وی بیان کرد: اقدام دیگری که انجام دادیم این بود که با شبکه جویای کار لینک شدیم و زمانی که فرد وارد آن شبکه شود و در آن سایت ثبت‌نام کند، می‌تواند از خدمات کار آنجا استفاده کند. فرد می‌تواند فرمی را پر کند و بر اساس مهارت و سوادی که دارد شغلی را پیدا کند یا اینکه کارفرما تقاضای فردی برای کار کند.

نوذری در خصوص روند کار کردن برای مددجویان ادامه داد: روزانه پیامک، برای من ارسال می‌شود که نیازمند کارگر، راننده و… هستیم. از بین پیامک‌ها، تعدادی کار را انتخاب می‌کنم و بعد آن مددجو با کارفرما صحبت می‌کند و طبق توافقاتشان ، مددجو در آنجا کار می‌کند. مددجو نمونه‌ای از قراردادش را باید برای مددکار ببرد و کاری که مددکار انجام می‌دهد این است که قرارداد را چک کند و به آنها در حین کار سر می‌زند. چون در این قضیه، این خلأ را احساس کردیم که بعضی از کارفرمایان از مددجویان سوء‌استفاده می‌کنند.

وی تصریح کرد: بعد از ۶ ماه در مرکز توانمندسازی، برای اینکه فرد مستقل شود و متکی به کسی نباشد، از فرد هزینه‌ کمی را دریافت می‌کنیم. حداکثر مدت زمانی که فرد در خانه توانمندسازی می‌ماند، یک‌سال است. یعنی تا یک‌سال فرد باید توانمند شود. وقتی متوجه شدیم که بعضی از مددجویان بعد از یک‌سال با مشکل تهیه مسکن مواجه هستند، صحبت‌هایی با مددکارمان انجام دادیم و خانه‌هایی برای بعد از دوره توانمندسازی معتادان ساختیم. خانه‌ای را برای آنها اجاره کردیم به این صورت که سه نفر از مددجویانی که باهم سازگار بودند، هم‌خانه شوند و نصف وسایل خانه را ما هزینه می‌کردیم و نصف دیگر وسایل را خودشان باید هزینه کنند.

مدیرعامل موسسه «زندگی دوباره» اظهار کرد: ما تنها مرکز توانمندسازی در استان خراسان رضوی را داریم و خانه بعدی که درست کردیم فکر نمی‌کنم در سطح کشور در حوزه موسسات کسی این کار را انجام داده باشد؛ چون این خانه تعریف ‌نشده است و قانون می‌گوید که بعد از یک‌سال باید مددجویان را رها کنیم و کاری به این نداشته باشیم که فرد توانمند شده یا نشده است.

و اما اینکه چرا آسیب های اجتماعی نظیر اعتیاد که در گذشته به نظر می رسید مردان بیشتر به سمت و سوی آن روند اکنون گریبان گیر زنان شده است؟ زنانی که مسئولیت مادری و نقش همسری در خانواده دارند و آسیب پذیری این قشر می تواند فاجعه ای بزرگ برای جامعه باشد و آیا کم رنگ شدن ارزش ها و باورهای دینی، فقر، نبود امنیت و… از عوامل افزایش این آسیب هاست؛ مسئله ای است که باید به طور جد از سوی متخصصان، کارشناسان و مسئولان و دستگاه های مربوطه بررسی و پیگیری شود.

انتهای پیام



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44177

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر