وقتی از زندان سخن به میان می آید، تصویر مردانی پشت میله ها برایمان تداعی می شود، مردانی که یا گناهکارند یا با طناب گناهکار دیگری راهی زندان شده اند، یا …، اما کمتر کسی با شنیدن این کلمه به دختران زندانی فکر می کند، مگر اینکه خودش دختری را آنسوی میله ها در بند داشته باشد.
اینروزها که ماجرای رومینا و دیگر قتل های ناموسی شاید کمی روی توجهات را به سوی دختران چرخانده بد نیست از دخترانی بگوییم که پشت میله ها هستند، دخترانی که یا میله ها جانشان را خریده اند یا هستی شان را گرفته اند.
دخترانی که شاید روز دختر برایشان مفهومی ندارد، روز تولدشان را فراموش کرده اند، تبریکی گرم و گیرا نمی شنوند و فقط چشم به روزی دوخته اند که از این دنیای بسته رها شوند، هرچند بعید به نظر می رسد در جامعه ما برای دختری که حتی یک روز زندان را در کارنامه داشته باشد، جایی برای ماندن وجود داشته باشد، مگر به صبر، کیمیایی که اینروزها کمتر پیدا می شود.
دنیای این دختران چه شکلی است، چه رنگی است، آینده را چطور می بینند و چگونه پس از تجربیات سخت و سنگین زندان که قطعا روح حساس و زودرنج آنان را ساییده و فرسوده کرده است، به زندگی باز می گردند و روزهای تلخ گذشته را فراموش می کنند؟
سمیه بهزادی پور مشاور خانواده و روانشناس که بخشی از فعالیت خود را صرف ارتباط با دختران آسیب دیده و بند نسوان زندان اراک کرده است در گفت و گو با ایسنا با تاکید بر اینکه دخترانی که امروز در زندان و درگیر آسیب های اجتماعی هستند، اکثرا از خانواده های از هم پاشیده و ناکارآمد می آیند، افزود: خانواده های ناکارآمد که فرزندان ناکارآمد و فاقد مهارت تحویل جامعه می دهند در واقع قربانی عوامل مختلفی همچون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی معنوی و مذهبی هستند، بویژه اینکه متاسفانه در جامعه شاهد ضعیف شدن ارزش های معنوی هستیم.
وی تصریح کرد: ضعف ارزش های معنوی باعث می شود که خطوط قرمز در نوجوان و جوان به شدت کمرنگ شود و مسلما افرادی که خط قرمز یا چارچوبی برای خود قائل نیستند به هر کاری دست می زنند.
بهزادی پور اظهار کرد: آنچه من در ارتباط با دختران آسیب دیده تجربه کردم این است که اکثرا از خانواده های از هم پاشیده و از کنار پدر، مادر یا برادر معتاد می آیند یا قربانی فقر هستند که این فقر فقط به فقر اقتصادی خلاصه نمی شود، بلکه شامل فقر عاطفی، روانی، فرهنگی و دوست داشته شدن و محبت … هم می شود.
وی با اشاره به اینکه بررسی موارد مربوط به دختران درگیر آسیب نشان می دهد که همگی آنها بدون استثنا ارتباط خوبی با پدر نداشته اند، گفت: همه دختران اذعان می کنند که پدرشان یا معتاد و یا درگیر آسیب های اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی و … بوده و به هیچ عنوان نسبت به اثرگذاری نقش کلیدی پدر در زندگی دختر آگاهی نداشته است و مسلما در چنین فضایی شاهد وقوع فجایع تلخی همچون فاجعه رومیناها و دختران آسیب دیده و محبوس در زندان خواهیم بود.
این مشاور خانواده در خصوص آسیب های اجتماعی که دختران زندانی متحمل می شوند، بیان کرد: اکثر این دختران بدون استثنا گرفتار خانواده های معتاد، طلاق والدین حتی طلاق عاطفی پدر و مادر، فقر خانواده و آشفتگی خانواده در مهارت فرزند پروری بوده اند، آنچه مهم است و بیش از همه پدر باید به آن توجه داشته باشد این است که اگر پدرها می خواهند دختری به دور از آسیب اجتماعی داشته باشند، در وهله اول باید به مادر خانواده احترام بگذارند.
وی با تاکید بر اینکه در خانواده ای که دختران شاهد کتک خوردن و بی احترامی به مادر هستند قطعا سلامت روانی باقی نمی ماند، به بیان مصداقی از آسیب های روانی وارده شده به دختر خانواده که شاهد چنین شرایطی در قبال مادرش بوده است پرداخت و گفت: زنی برای مشاوره مراجعه کرد که به شدت در مقابل همسرش گارد می گرفت، از او پرسیدم که آیا دارای مادری هستی که به لحاظ خلقی بسیار مظلوم است و پاسخ او مثبت بود. مسلما دختری که شاهد کتک خوردن و بی احترامی به مادر خود از سوی پدر باشد به صورت غیرعادی و بیمارگونه در مقابل همسرش گارد روانی دارد و همواره به دنبال ثابت کردن خود به همسر است چراکه از دچار شدن به سرنوشت مادر خود هراس دارد.
بهزادی پور تصریح کرد: از دختری که شاهد انواع خشونت هاست چیزی باقی نمی ماند، او در دوران نوجوانی دچار اختلال سلوک می شود و رفتارهای هنجارشکنانه خواهد داشت و قطعا در آینده شخصیتی ضد اجتماعی پیدا می کند.
وی با بیان اینکه این اختلال که ریشه در خانواده دارد آینده این دختران را از همه جوانب فردی، شغلی، حرفه ای، اجتماعی و خانوادگی تحت تاثیر قرار می دهد، گفت: همین اختلال ها و رفتارهای هنجارشکنانه گاهی منجر به روانه شدن دختر به زندان می شود و یک سوال اساسی مطرح می شود که آینده این دختر چه خواهد شد، البته از اینجا به بعد قطعا مسئولان ارشد و نمایندگان مجلس باید به این سوال پاسخ بدهند.
این روانشناس تاکید کرد: زندانی شدن یک دختر تمام آینده او را تباه می کند، در اجتماع پذیرفته نمی شود، نمی تواند به راحتی شغل پیدا کند، برخورد خانواده، اقوام و اطرافیان با او به نوعی خواهد بود که قطعا اعتبار و اعتماد به نفسی برایش باقی نمی گذارد و حتی شاید مجالی برای یک زندگی مشترک پیدا نکند و در واقع با زندانی شدن، عملا تمام آینده وی تحت تاثیرات منفی قرار می گیرد.
وی با اشاره به اینکه زندانی شدن یک دختر اثرات دیگری هم دارد و باعث می شود که بزه های دیگری را در زندان فرا بگیرد و اگر خط قرمزی دارد، قبح و زشتی رد شدن از آن خط قرمز در زندان برایش از بین برود، افزود: از بین رفتن خطوط قرمز باعث می شود که این دختران تحریک شوند آنچه در زندان یاد گرفته اند را در بیرون از زندان تجربه کنند، حتی گاه تیم هایی متشکل از این دختران در زندان شکل می گیرد تا پس از آزادی برای ارتکاب بزه های بزرگتر به صورت حساب شده تری همکاری داشته باشند و عملا زندانی شدن آنان به نتایج مثبت و تنبیه کارآمدی منتهی نمی شود.
بهزادی پور افزود: به طرز شگفت آوری در میان زندانیان با دختران باهوشی روبرو بودم. در واقع عموما افراد با ضریب هوشی بالاتر قدرت رسیک پذیری و خطرکردن بالاتری نسبت به دیگران دارند که برخورداری از این شاخصه در کنار خلاءهای عاطفی و اجتماعی و دوستان نامناسب آنان را بیشتر از دیگر همنوعانشان به سمت رفتارهای ناهنجار و آسیب های اجتماعی می کشاند و این نکته ای است ضرورت نگاه ویژه از سوی مسئولان امر بویژه معاونت بانوان و زنان ریاست جمهوری و دیگر ارکان مرتبط با امور زنان، قوه قضائیه و نمایندگان مجلس را به مشکلات دختران و البته مسئله دختران زندانی دوچندان می کند.
وی با طرح این سوال که آیا بحث زنان اولویت مسئولان کشور است؟ گفت: متاسفانه شاهد هستیم که مواردی همچون به ورزشگاه نرفتن زنان و دختران به بحث روز و اولویت تبدیل می شود در حالی که آسیب های اجتماعی بسیار بزرگتر و نیازها و ضرورت های بسیار با اهمیت تری نسبت به حضور زنان در ورزشگاه وجود دارد که باید به آنها پرداخت ولی متاسفانه در حال حاضر مواردی همچون همین مسئله که در میان مسائل و نیازهای دختران باید در اولویت های پایانی قرار بگیرد، به صورت کاذب در صدر موارد مرتبط با زنان و دختران قرار گرفته است.
این روانشناس با تاکید بر اینکه در وهله اول فکر و تلاش مان باید به این نکته معطوف باشد که چطور دختر، زن، مادر، مدیر و مسئول توانمند تربیت کنیم، افزود: امروز به جای توانمندسازی دختران و زنان، ورزشگاه نرفتن زنان فریاد زده می شود و این امر نشان می دهد که خواسته ها نسبت به آنچه در واقعیت ضرورت دارد، تا چه حد تنزل پیدا کرده است.
وی با اشاره به وجود یک پتانسیل موثر در جوامع پیشرفته دنیا به نام جامعه مدنی و سمن ها که فاصله بین مردم و مسئولان را کم می کنند، افزود: خوشبختانه در ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه سمن های فعالی داریم، اما نه در حوزه زنان. سمن های فعالی در حوزه محیط زیست و خیریه ها داریم، اما در استان مرکزی سمن توانمند در حوزه زنان نداریم و شاید نباید داشته باشیم! البته سمن های فعال در این حوزه محور کار خود را کارآفرینی قرار داده اند.
این مشاور خانواده با طرح این سوال که آیا کاهش آسیب های اجتماعی از نظر مسئولان ارشد کشور و استان یک دغدغه واقعی است یا در حد تکرار یک شعار است؟ بیان کرد: اگر شعار است که هیچ. در این صورت تنها وقت، هزینه و بودجه بیت المال را هدر می دهند، اما اگر واقعیت است پس جسورانه و شجاعانه عزم خود را برای تربیت دختران و زنان توانمند جزم کنند.
بهزادی پور با اشاره به برگزاری سمینارها و همایش هایی با محوریت پدران جهت آگاهی بخشی نسبت به اثرات نقش پدر در برخورد با دختران گفت: از سال ۹۳ برگزاری کارگاه هایی ویژه پدران در خصوص نقش تعیین کننده پدر در تربیت دختران مطرح است، اما اخیرا کاری انجام شده است که در کشور مسبوق به سابقه نیست و آن برگزاری کارگاهی ویژه پدران کارمند دارای فرزند دختر نوجوان است که در این کارگاه ها بر نقش کلیدی پدر در جلوگیری از بروز آسیب های اجتماعی در میان دختران تاکید می شود و قطعا این امر می تواند آگاهی بخشی بالایی را بهمراه داشته باشد.
در حال حاضر آماری از دختران زندانی در دست ندارم و شاید به سادگی هم این آمار در اختیارم قرار نگیرد، در واقع کسی از این دختران حرف نمی زند. تاکنون هیچ مسئولی در آمارها از تعداد دختران زندانی سخن نگفته یا من چیزی نیافتم که در این صورت هم آنقدر از آنان کم سخن گفته شده که یافتنش کیمیاست، البته آمار زنان زندانی اعلام می شود ولی آمار این دختران در جمع آمار کلی زنان زندانی بیان می شود، بدون توجه به اینکه آنها هنوز در آغاز راهند و با زن 50 ساله ای که در گوشه ای از زندان روزگار نامیمونش را سپری می کند فرق دارند.
به هر حال اینکه شما آماری از آنان در اخبار رسمی و غیر رسمی نبینید، نافی این واقعیت تلخ که تعدادی از دختران این سرزمین بواسطه آسیب های اجتماعی مختلف در زندان هستند، نیست.
این دختران با انگ “زندانی” به جامعه بازمی گردند، بازگشت بی افتخاری که ممکن است زندگی بیرون میله ها را برایشان از گذشته سخت تر کند و تحت تاثیر همین انگ، ضربه های مهلک تری از سوی خانواده و جامعه بدبین و ترشرو به آینده آنها زده شود.
دختران برای داشتن آینده روشن و زندگی بی آسیب و حاشیه، نیازمند آغوش امن خانواده هستند تا برای جبران کمبودهای عاطفی یا فرار از روزگار بعضا وحشتناکی که به آن دچارند به آغوش جامعه پناه نبرند، اینجاست که فقط با توانمندسازی خانواده ها و گوشزد کردن مهارت های فرزندپروری به آنها و صد البته کاهش زمینه های بروز آسیب های اجتماعی همچون فقر و اعتیاد می توان آینده این دسته از دختران آسیب پذیر این سرزمین را نجات داد.
شکی نیست که نقش مادران در تربیت، تعیین روش زندگی و سرنوشت دختران نقش اساسی و مهم است که نمی توان آنرا نادیده گرفت و بی توجه از کنار آن رد شد، بر این اساس، در گفتگوی دیگری با این مشاور خانواده نقش مادران را بر سرنوشت دختران بررسی خواهیم کرد.
source https://zanan.bashariyat.org/?p=38790
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر