خودکشی در میان زنان ایرانی دو برابر مردان است چرا که عوامل اجتماعی بسیاری، تنها راه رهایی و نجات این زنان
را خودکشی قرار داده است.عوامل اجتماعی از قبیل فقر و بی کاری ،خشونت جنسی،بی مهری،اعتیاد و به خصوص افسردگی و اختلافات خانوادگی و بی سوادی هستند.
یکی از بزرگترین دلیل های این انتخاب عدم شناخت حقوق زنان و عدم حمایت از حقوق انان می باشد و همچنین بی سوادی تصمیم خودکشی را در ذهن زنان پررنگ تر می کند چراکه امارها نشان داده اند زنانی که دیپلم و لیسانس دارند برای ضربه زدن به همسر یا رهایی از مشکلاتی که جایی برای بازگو کردنشان ندارند کمتر از زنان بی سواد دست به خود کشی می زنند.
ازدواج هایی که از روی فقر فرهنگی و معیشیتی صورت می گیرد و کودک ۱۰ تا ۱۵ ساله را به عقد یک مرد ۸۰ ساله در می اورند و یا همسر چندم مردی برمیگزینند و به جای رشد کودک در مدرسه او را در اشپزخانه محبوس می کنند و اندیشه ها و باورهای او را می کشند.کودکی که هنوز نیازمند عروسک بازی است اما درگیر رشد و پرورش کودک دیگر می شود در نتیجه نمیتواند نقش مادر بودنش را به خوبی ایفا کند او پر از فشار است و جایی برای بازگو کردن دردهایش ندارد و همچنین به دلیل فقر فرهنگی حاکم در جامعه و مردسالاری به خصوص در روستاها اجازه ی طلاق را هم ندارد بنابراین هیچ دلیلی برای قوی ماندن در خود نمی بیند و مرگ را به جای لذت از زندگی برمی گزیند.اموزش و تعلیم و تربیت فرصت شکوفایی به زنان می دهد و انان را از نیازمندی به مردان در امان نگه می دارد اگر تمام زنان از حقوق خود اگاه شوند امار خودکشی ها بسیار افت خواهد کرد .
نااگاهی صلاح دولت جمهوری اسلامی ایران برای خاموش کردن مردم است و به همین دلیل برای سواداموزی زنان و ازدواج های زیر سن و تحصیل اجباری کودکان اقدام جدی صورت نداده اند.برای مثال هیچ قانونی وجود ندارد برای حمایت از زنانی که خودکشی تنها راه نجات انان از اذیت ها و ازارهای همسرشان است و قانونی نیست برای محکومیت مردانی که با خشونت های خود باعث ازار و اذیت زن و بچه ها می شوند و در نتیجه مادر خانواده دست به خودکشی می زند .
بی سوادی و فقر فرهنگی در جامعه باعث شده تا به جای درمان و مشاوره با روانپزشک و روانشناس یا مشاوره خانواده سکوت و خودکشی برگزیده شود.در یک جامعه بیسواد یا کم سواد، شاخص های سلامت جسمی، روانی و اجتماعی نیز در پایین ترین سطح قرار دارد، زیرا مردم به خوبی نمی دانند که چگونه از سلامت خود مراقبت کنند.
بیشترین خودکشی ها بین ۱۵ تا ۲۹ سال هستند و همچنان امار دقیقی از خودکشی در دسترس نیست چرا که مردم ننگ و ار می دانند اگر از خودکشی و ازار و اذیت هایشان سخن بگویند.
با توجه به شرایط اقتصادی ایران همچنان امار این خودکشی های بی رحمانه در حال افزایش است.
سواد به معنای مشارکت مدنی و بهبود سلامت است یعنی فرد باسواد باید بتواند مشکلات فردی، اجتماعی و اقتصادیاش را در این محیط حل کند در نتیجه می تواند مدیریت و کنترل مشکلات را در دست بگیرد و راه خودسازی را به جای
خود سوزی انتخاب کند.مجموع هشت میلیون و 800 هزار نفر بی سواد در ایران اعلام شده است که بیش از نیمی از این امار زنان هستند.
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی علل ریشه کن نشدن بیسوادی در کشور را تشریح کرد و گفت: از عمده ترین دلایل این است که نمیتوانیم کودکان 6 ساله را کامل تحت پوشش ببریم؛ این امر یک دلیل قانونی دارد و آن این است که آموزش الزامی نیست، در واقع همه قوانین ناظر بر رایگان بودن آموزش است، ولی ناظر بر اجباری بودن آن نیست و قانون اجبار افراد برای ثبت نام در دوره ابتدایی نداریم.
وی بیان کرد: قانون حمایت از کودک، تحصیل را حق کودک می داند و ولی اگر والدینی از رفتن فرزندش به مدرسه ممانعت کند هیچ پیگردی به همراهش نیست.88 درصد ترک تحصیل دلایل اقتصادی و اجتماعی دارد، بنابراین اگر بخواهیم مشکل را حل کنیم باید در این بخش سرمایه گذاری کنیم.
همچنین در نظر گرفتن پاداش باسوادی راهیست برای باسوادتر شدن افراد.رئیس سازمان نهضت سوادآموزی بیان کرد: جزو معدود کشورها و دولتها برای پرداخت پاداش باسوادی هستیم، این رقم در سال 94، 130 هزار تومان در سال 95، 134 هزار تومان و اکنون 138هزار تومان است که به افرادی که باسواد می شوند تعلق میگیرد.
لازم به ذکر است یونسکو سوادآموزی بزرگسالان را اهرمی برای رسیدن به جامعه پایدار میداند.ریشه کنی بیسوادی نیازمند عزم ملی و حساس سازی تمام افراد و دستگاه ها می باشد به گفته این جامعه شناس، کشورهای توسعه یافته از دهه 70 مبارزه با بیسوادی را آغاز کردند و اکنون شاهد پیشرفت های چشمگیری در زمینه سلامت اجتماعی و روانی هستند.
جامعه شناس و اسیب شناس اجتماعی حمید مقصودی بیان کرد: دولت ها می توانند با هزینه اندک از چالش های بزرگ تر که ممکن است در آینده گریبان آنها را بگیرد پیشگیری کنند، کافی است امکان یادگیری معلومات و سواد پایه برای آحاد مردم فراهم شود.به امید انکه بی سوادی ریشه کن شده و امار خودکشی های بی رحمانه به حداقل برسد.
نیلوفر ایمانیان
ازدواج هایی که از روی فقر فرهنگی و معیشیتی صورت می گیرد و کودک ۱۰ تا ۱۵ ساله را به عقد یک مرد ۸۰ ساله در می اورند و یا همسر چندم مردی برمیگزینند و به جای رشد کودک در مدرسه او را در اشپزخانه محبوس می کنند و اندیشه ها و باورهای او را می کشند.کودکی که هنوز نیازمند عروسک بازی است اما درگیر رشد و پرورش کودک دیگر می شود در نتیجه نمیتواند نقش مادر بودنش را به خوبی ایفا کند او پر از فشار است و جایی برای بازگو کردن دردهایش ندارد و همچنین به دلیل فقر فرهنگی حاکم در جامعه و مردسالاری به خصوص در روستاها اجازه ی طلاق را هم ندارد بنابراین هیچ دلیلی برای قوی ماندن در خود نمی بیند و مرگ را به جای لذت از زندگی برمی گزیند.اموزش و تعلیم و تربیت فرصت شکوفایی به زنان می دهد و انان را از نیازمندی به مردان در امان نگه می دارد اگر تمام زنان از حقوق خود اگاه شوند امار خودکشی ها بسیار افت خواهد کرد .
نااگاهی صلاح دولت جمهوری اسلامی ایران برای خاموش کردن مردم است و به همین دلیل برای سواداموزی زنان و ازدواج های زیر سن و تحصیل اجباری کودکان اقدام جدی صورت نداده اند.برای مثال هیچ قانونی وجود ندارد برای حمایت از زنانی که خودکشی تنها راه نجات انان از اذیت ها و ازارهای همسرشان است و قانونی نیست برای محکومیت مردانی که با خشونت های خود باعث ازار و اذیت زن و بچه ها می شوند و در نتیجه مادر خانواده دست به خودکشی می زند .
بی سوادی و فقر فرهنگی در جامعه باعث شده تا به جای درمان و مشاوره با روانپزشک و روانشناس یا مشاوره خانواده سکوت و خودکشی برگزیده شود.در یک جامعه بیسواد یا کم سواد، شاخص های سلامت جسمی، روانی و اجتماعی نیز در پایین ترین سطح قرار دارد، زیرا مردم به خوبی نمی دانند که چگونه از سلامت خود مراقبت کنند.
بیشترین خودکشی ها بین ۱۵ تا ۲۹ سال هستند و همچنان امار دقیقی از خودکشی در دسترس نیست چرا که مردم ننگ و ار می دانند اگر از خودکشی و ازار و اذیت هایشان سخن بگویند.
با توجه به شرایط اقتصادی ایران همچنان امار این خودکشی های بی رحمانه در حال افزایش است.
سواد به معنای مشارکت مدنی و بهبود سلامت است یعنی فرد باسواد باید بتواند مشکلات فردی، اجتماعی و اقتصادیاش را در این محیط حل کند در نتیجه می تواند مدیریت و کنترل مشکلات را در دست بگیرد و راه خودسازی را به جای
خود سوزی انتخاب کند.مجموع هشت میلیون و 800 هزار نفر بی سواد در ایران اعلام شده است که بیش از نیمی از این امار زنان هستند.
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی علل ریشه کن نشدن بیسوادی در کشور را تشریح کرد و گفت: از عمده ترین دلایل این است که نمیتوانیم کودکان 6 ساله را کامل تحت پوشش ببریم؛ این امر یک دلیل قانونی دارد و آن این است که آموزش الزامی نیست، در واقع همه قوانین ناظر بر رایگان بودن آموزش است، ولی ناظر بر اجباری بودن آن نیست و قانون اجبار افراد برای ثبت نام در دوره ابتدایی نداریم.
وی بیان کرد: قانون حمایت از کودک، تحصیل را حق کودک می داند و ولی اگر والدینی از رفتن فرزندش به مدرسه ممانعت کند هیچ پیگردی به همراهش نیست.88 درصد ترک تحصیل دلایل اقتصادی و اجتماعی دارد، بنابراین اگر بخواهیم مشکل را حل کنیم باید در این بخش سرمایه گذاری کنیم.
همچنین در نظر گرفتن پاداش باسوادی راهیست برای باسوادتر شدن افراد.رئیس سازمان نهضت سوادآموزی بیان کرد: جزو معدود کشورها و دولتها برای پرداخت پاداش باسوادی هستیم، این رقم در سال 94، 130 هزار تومان در سال 95، 134 هزار تومان و اکنون 138هزار تومان است که به افرادی که باسواد می شوند تعلق میگیرد.
لازم به ذکر است یونسکو سوادآموزی بزرگسالان را اهرمی برای رسیدن به جامعه پایدار میداند.ریشه کنی بیسوادی نیازمند عزم ملی و حساس سازی تمام افراد و دستگاه ها می باشد به گفته این جامعه شناس، کشورهای توسعه یافته از دهه 70 مبارزه با بیسوادی را آغاز کردند و اکنون شاهد پیشرفت های چشمگیری در زمینه سلامت اجتماعی و روانی هستند.
جامعه شناس و اسیب شناس اجتماعی حمید مقصودی بیان کرد: دولت ها می توانند با هزینه اندک از چالش های بزرگ تر که ممکن است در آینده گریبان آنها را بگیرد پیشگیری کنند، کافی است امکان یادگیری معلومات و سواد پایه برای آحاد مردم فراهم شود.به امید انکه بی سوادی ریشه کن شده و امار خودکشی های بی رحمانه به حداقل برسد.
نیلوفر ایمانیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر