پریسا حبیبی
اگر چه آمار دقیقی از کودکانی که در ایران والدین زندانی و مخصوصا مادر زندانی دارند در دسترس نیست، اما اندوختهپژوهشهای روانشناختی، در حوزه آثار زندانی شدن والدین بر کودکان بیانگر آن است که زندانی شدن والدین میتواند بهناتوانی کودک در بخشهای مختلف بیانجامدبدیهی است غیبت والدین به هر علت که باشد، به ویژه در صورتی که زندانمطرح میشود، آثار زیانباری دارد و کودک علاوه بر برخوردار نبودن از محبت و توجههای والدین، متحمل کنایهها و حرفو سخنهایی میشود که به جرم والدین مرتبط است.
كودکی که هر دو یا حتی یکی از والدینش در زندان به سر می برند، همواره یک احساس حقارت، شکست، سرخوردگی،خودكم بيني را با خود حمل میکند که پذیرش اجتماعی، سازگاری و تمامی روابط انسانیاش را تحت تاثیر منفی قرار میدهد.
باتوجه به مطالعات صورت گرفته، کودکان دارای پدر و مادر زندانی نسبت به کودکانی که پدر و مادرشان را بدلیل مرگ یاطلاق از دست داده اند نرخ بالاتری از کمبود توجه، مشکلات رفتاری، و دیگر مشکلات مربوط به تاخیر در مراحل رشد راتجربه می کنند.
در حالی که در بسیاری از مطالعات، تمرکز بر آسیب های طولانی مدتی است که بدلیل زندانی شدن پدر و مادر بروز میکند٬ بخش کمی از مطالعات به تاثیر زندانی شدن دیگر اعضای خانواده نظیر خواهر و برادر بر دانش آموزان می پردازند.اتفاقی که می تواند به درگیر شدن روان کودک با اندوه٬ استرس و ننگ اجتماعی برخواسته از این رویدادها منجر شود.
داشتن عضو زندانی در خانواده عامل بروز خطر است و به عنوان یکی از عوامل کلیدی “تجربه های نامطلوب دورانکودکی” شناخته می شود که “به میزان قابل توجهی بر سلامت٬ آموزش و مشکلات کودک در برقراری روابط اجتماعی اشحتی تا یک دهه بعد تاثیر گذار است.” در تحقیقات مختلف این نکته مطرح شده که عوامل زیربنایی زندانی شدن والدین وتاثیر مخرب آن بر روی کودکان هنوز هم ناشناخته است. آثار ناشی از زندانی شدن پدر یا مادر ممکن است از بروزمشکلات اقتصادی ناشی از زندانی شدن آن ها٬ احساس شرم در مدرسه و یا داشتن اضطراب و وحشت از اینکه در درازمدت شبیه به پدر و مادر خود شوند ناشی شوند.
حمل حبس، بهخودي خود سخت است اما هميشه خود زندان تنها دشواري زنداني نيست. بيماري، اعتياد، نگراني از ادارهخانواده، آسيبهاي درون زندان، نگراني از حضور در جامعه و اشتغال بعد از آزادي، مشكلات روحي و… گاهي قوزبالايقوز ميشوند. تحمل دوري از فرزند براي زنداني حتما دشوار است اما شايد سختتر از آن، روزگار مادري باشد كه مجبوراست همراه با كودكش در زندان زندگي كند. واقعيت اين است كه كودكاني هستند كه در زندان به دنيا ميآيند و حتي در زندانبزرگ ميشوند؛ كودكاني كه بيرون از زندان كسي منتظرشان نيست و جايي جز زندان ندارند. اين كودكان گاهي مجبورند درهمان سلولي كودكي كنند كه مادرشان البته چند مجرم ديگر تحمل حبس ميكنند.
مطابق ماده ٢٧كنوانسيون حقوق كودك, حكومت حق كودك را براي داشتن سطحي از زندگي كه متناسب با موقعيت ورشدروحي و جسمي و قومي و اجتماعي اوست، به رسميت ميشناسد اما در نظام جمهوري اسلامي ايران نقض اين مادهرا به خوبي ميتوان ديد.
درپايان باید گفت فرد زندانی به هر علتی که حبس شود، چه جرم سبک داشته باشد یا سنگین، بی گناه باشد یا گناهکار، عمدباشد یا غیر عمد، در مکانی قرار میگیرد که آثار سوء آن نه فقط به خود او، بلکه به فرزندان، همسر، خانواده و حتی جامعهنیزبرمیگردد
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر