۱۰ تیر ۱۳۹۹

محکومیت هفت نوکیش مسیحی به حبس، تبعید و جزای نقدی در بوشهر

روز یکشنبه ۱ تیرماه، هفت نوکیش مسیحی به نام های حبیب حیدری، سام خسروی، مریم فلاحی، ساسان خسروی، مرجان فلاحی، پوریا پیما و فاطمه طالبی توسط دادگاه انقلاب بوشهر به حبس، جزای نقدی، تبعید، محرومیت از کار و حقوق اجتماعی محکوم شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ماده ۱۸، روز یکشنبه ۱ تیرماه ۱۳۹۹، دادگاه انقلاب بوشهر هفت نوکیش مسیحی را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به حبس، جزای نقدی، تبعید، محرومیت از کار و حقوق اجتماعی محکوم کرده‌است.

بر اساس این گزارش، در اختیار داشتن کتاب‌ها و نمادهای مسیحی، برگزاری جلسات کلیسای خانگی، و درارتباط بودن با «مبلغین» مسیحی ایرانی خارج از ایران، از جمله مصادیقی است که دادگاه بوشهر به ریاست قاضی یزدان‌شناس، برای محکومیت این شهروندان مسیحی، عنوان کرده‌است.

سام و ساسان خسروی، هر کدام به یک سال حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت اقامت در بوشهر محکوم شدند. این دو شهروند مسیحی از اشتغال در مراکز اقامتی، که شغل فعلی آنهاست نیز به مدت دو سال محروم شدند.

مریم فلاحی به ۸۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم و به دلیل به مسیحی شدن، به انفصال دائم از خدمات دولتی منع شده‌است. در صورت قطعی شدن این حکم، این پرستار مسیحی پس از ۲۰ سال کار در بیمارستانی در بوشهر مجبور است محل کارش را به دلیل باور دینی‌اش ترک کند.

گفتنی است که این شهروندان روز ۱۰ تیرماه ۱۳۹۸ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در شهر بوشهر بازداشت شدند.

نیروهای امنیتی در ساعت ۹ صبح به خانه‌های این شهروندان مراجعه کرده و کتاب‌ها، جزوه‌ها و وسایل شخصی آنها از جمله چندین لپ‌تاپ، تلفن‌های همراه، کارت‌ها و مدارک شناسایی و کارت‌های بانکی آنها را ضبط کرده و با خود برده اند.

مأموران امنیتی، محل کار دست‌کم دو تن از این نوکیشان مسیحی را نیز بازرسی کردند و حافظه کامپیوترها و ویدیوهای ضبط شده توسط دوربین‌های مداربسته را با خود بردند.

پس از دو هفته، هر کدام از این شهروندان مسیحی با وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی به‌طور موقت آزاد شدند.

آنها در مدت بازداشت در سلول انفرادی نگهداشته شدند و از دسترسی به وکیل محروم بوده و از آنها مقابل دوربین اعتراف اجباری گرفته شده‌است.

این نوکیشان پیشتر متهم به «اقدام علیه امنیت ملی» و «عضویت در گروه‌های متخاصم علیه نظام» نیز شده بودند، که سپس از این اتهامات تبرئه شدند.

لازم به اشاره است علیرغم اینکه طبق قانون مسیحیان به عنوان یک اقلیت دینی به رسمیت شناخته می‌شوند، با این حال دستگاه‌های امنیتی مسئله‌ی گرویدن مسلمانان به مسیحیت را با حساسیت خاصی دنبال می‌کنند و برخورد قهرآمیزی با فعالان این عرصه دارند.

برخورد با نوکیشان مسیحی در ایران در حالی صورت می گیرد که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38845

دست نویسنده‌ها بسته است

بلقیس سلیمانی می‌گوید: دست نویسنده‌ها بسته است، زیرا هرگونه ناهنجاری انکار می‌شود.دست نویسنده‌ها بسته است

این داستان‌نویس که به تازگی با رمان «پیاده» در سومین دوره جایزه «احمد محمود» شایسته تقدیر شده است در گفت‌وگو با ایسنا، در پی اتفاقی که برای «رومینا، دختر ۱۴ساله تالشی» رخ داده است و کشته شدن او به دست پدرش و اتفاق مشابهی که برای «ریحانه، دختر ۲۲ساله کرمانی» افتاده، درباره پرداختن به موضوع خشونت علیه زنان و نقش ادبیات در جلوگیری از خشونت‌های خانگی اظهار کرد: حقیقت این است که ادبیات نمی‌تواند آن‌طور که ما فکر می‌کنیم مناسبات را به‌هم بزند. این مناسبات، مناسبات بسیار بسیار دیرپایی هستند. یا ارزش‌هایی که شکل گرفته ارزش‌های بسیار قدیمی‌ای هستند. ادبیات فقط می‌تواند آن‌ها را به مردم نشان بدهد و از این جهت می‌تواند آگاهی‌بخش باشد.

او افزود: رمان «پیاده» من عینا داستان این موضوعات است؛ داستان ناموس‌کُشی، برادری که خواهر خود را می‌کشد. این مسئله همه‌جا هست، تنها کاری که نویسنده می‌تواند انجام دهد این است که این موضوعات و مسائل را مطرح کند و جلو چشم بیاورد و در ویترین بگذارد و البته آقایان اجازه بدهند که این‌ها دیده شود، یعنی انکار نکنند. سپس مسئولان برنامه‌ریزی کنند تا این‌ها را از ریشه برکنند؛ قوانین دقیقی وضع کنند تا مقصران دوباره دست به چنین کارهایی نزنند. بخش دیگر هم آموزش درازمدت است زیرا این‌ها مناسبات هزارساله‌اند.

سلیمانی خاطرنشان کرد: باید نگرش‌مان را نسبت به زنان و دختران عوض کنیم و آن‌ها را به عنوان جنس برابر با مرد به رسمیت بشناسیم و حقوق برابر برای آن‌ها قائل باشیم، فکر می‌کنم در این صورت کلی از مشکلات‌مان حل شود. ادبیات کارش این است که این مناسبات را به مثابه ناهنجاری و ارزش‌های پوسیده پذیرفته‌شده در مقابل دیدگان مخاطب قرار دهد.

این نویسنده درباره موانع و مشکلات نویسنده‌ها برای بیان مسائلی چون «قتل‌های ناموسی» هم اظهار کرد: دست نویسنده‌ها بسته است، زیرا مسئولان هرگونه ناهنجاری را انکار می‌کنند. خودشان نمی‌بینند و فکر می‌کنند دیگران هم نمی‌بینند، به همین دلیل اجازه بیان این مسائل را نمی‌دهند؛ یک اتوپیا ساخته‌اند و به مجرد این‌که کسی سیاهی‌ها و ناهنجاری‌ها را نشان بدهد می‌گویند شما سیاه‌نمایی و مردم را ناامید می‌کنید، یا به بهانه اروتیک بودن جلو کارها را می‌گیرند. عملا ارشاد این بخش‌ها را از ادبیات ما حذف کرده‌ است. مسئله بر سر این است که نه تنها نمی‌گذارند در ادبیات این چیزها نشان داده شود بلکه نمی‌گذارند نهادهای آموزشی هم به این‌ها بپردازند؛ در واقع داس و تبر را برخی مسئولان و مردم با عملکرد و تفکرات‌شان دست پدرها و برادرها می‌دهند تا دختران خود را بکشند، زیرا به آن‌ها مصونیت قانونی و اخلاقی می‌دهند. خب چه کاری از دست ادبیات برمی‌آید وقتی جلویش گرفته می‌شود؟ نهادهای آموزشی چه کاری از دست‌شان برمی‌آید زمانی که به آن‌ها اجازه نمی‌دهند به بچه‌ها آموزش بدهند؟ همه بچه‌ها آدمند و غرایز دارند، این‌ها در نهایت باید ازدواج کنند و دوستانی پیدا کنند، پس بهتر است به این بچه‌ها آموزش داده شود تا قربانی نشوند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38843

«من چطور می‌توانم ضد زن باشم؟»

«از صبح از تمام خبرگزاری‌ها با من تماس گرفتند و درخواست کردند به ابهامات پیش آمده، پاسخ بدهم اما همه رسانه‌ها می‌خواهند در نهایت چیزی که خودشان دوست دارند را بکشند بیرون و فرقی نمی‌کند من چه بگویم.»«من چطور می‌توانم ضد زن باشم؟»

او از این که در برخی رسانه‌ها ضد زن خطاب شده، ابراز تعجب کرد و با دلخوری شدید گفت: «من چطور می‌توانم ضد زن باشم؟»

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «روز شنبه مصاحبه‌ای از معاون بانوان وزارت ورزش منتشر شد و حواشی زیادی را به دنبال داشت. دکتر مهین فرهادی‌زاد که تیر سال گذشته به این سمت منصوب شده است، در مصاحبه با ایسنا در مورد مجوز فعالیت ورزشی بانوان در ۳ رشته پاورلیفتینگ، بوکس و ورزش‌های زورخانه‌ای توضیحاتی را ارایه کرد. این توضیحات بلافاصله انتشار وسیعی در فضای مجازی پیدا کرد و نظرات مختلفی را برانگیخت. خیلی‌ها معاون وزیر را «ضد زن» خطاب کردند و بخشی دیگر ایراداتی علمی به نظرات فرهادی‌زاد وارد دانستند.

داستان از جایی شروع شد که درخواست مجوز ۳ رشته ورزشی برای فعالیت بانوان به وزارت ورزش رسید. یکی بوکس که مدتی پیش فدراسیون بوکس دستور آغاز به کارش را صادر کرده بود و حتی در سایت فدراسیون از زنان علاقه‌مند دعوت کرد تا برای شرکت در کلاس‌های آموزشی و دوره‌های آمادگی ثبت‌ نام کنند اما بعد از مدتی مجوز فعالیتشان باطل و به هیات‌های بوکس استانی گفته شد فعلا دست نگه ‌دارند. رشته دوم پاورلیفتینگ است که هم‌پوشانی‌هایی با رشته وزنه‌برداری و پرورش اندام دارد. زنان کشورمان مدتی است در رشته وزنه‌برداری فعال شده‌اند و حتی تیم ملی زنان ایران سال گذشته برای نخستین‌ بار به مسابقات جهانی اعزام شد. به همین دلیل گمان می‌رفت که مشکلی در زمینه صدور مجوز برای رشته پاورلیفتینگ وجود نداشته باشد. ورزش سوم نیز که یک ورزش اصیل ایرانی به حساب می‌آید و کار کردن زنان در این ورزش بدون اشکال به نظر می‌رسید اما بعد از این که گفته شد، زنان نمی‌توانند در این رشته باستانی ایرانی کار کنند، عده زیادی به این مساله اعتراض کردند.

با این پیشینه فرهادی‌زاد در مصاحبه‌اش روی این نکته تاکید کرد که مجوز فعالیت این ۳ رشته در وزارت ورزش در دست بررسی است. اما او در ادامه صحبت‌هایش جملاتی را بر زبان آورد که جنجال‌برانگیز شد. فرهادی‌زاد گفت: «با توجه به این که در مبانی اعتقادی ما از زن به عنوان ریحانه یاد شده، نمی‌توانیم رشته‌ای را قبول کنیم که کل سیستم بدنی و فیزیولوژی او را تحت تاثیر قرار دهد بنابراین مسائل پزشکی و ورزشی‌ را مورد بررسی قرار می‌دهیم.»

او در مورد رشته پاورلیفتینگ گفت:«این رشته باید توضیح بدهد که در چه حوزه‌هایی به دنبال فعالیت است. اگر بحث پرورش اندام را در نظر دارند به سرعت و پس از دریافت نامه پاسخ منفی می‌دهیم چون بحث پرورش اندام و حجیم شدن عضلات شیوه‌های خود را دارد که با شرایط زنان جور درنمی‌آید»

او همچنین در مورد ورزش زورخانه‌ای نیز به این نکته اشاره کرد که در فرهنگ ما این ورزش مردانه است و تعداد زنانی هم که علاقه‌مند به حضور در این رشته هستند، معدود است. از بین اظهارات معاون وزیر ورزش کلمات «ریحانه»، «حجیم شدن عضلات» و «تعداد کم علاقه‌مندان به ورزش زورخانه‌ای» محل اشکال شد.

بعد از این مصاحبه همان طور که گفته شد، رسانه‌های داخلی و خارجی با گزینش نکات جنجالی اظهارات فرهادی‌زاد، خبرهایی با مضمون مخالفت وزارت ورزش و جوانان با صدور مجوز برای ۳ رشته مذکور منتشر کردند. برخی رسانه‌های خارجی فرهادی‌زاد را زنی نامیدند که ضد زنان عمل می‌کند. در توییتر و اینستاگرام بحث‌های زیادی به راه افتاد و برخی از زنان این سوال را مطرح می‌کردند که چرا ما باید بابت حجیم شدن یا نشدن عضلاتمان به کسی پاسخگو باشیم؟ کاربران با اشاره به محدودیت‌های جدیدی که برای دوچرخه‌سواری زنان در سطح کشور ایجاد شده، نظرات معاون وزیر ورزش را در راستای محکم‌کاری همان وضعیت دانستند. در کنار این انتقادات برخی از صاحب‌نظران پزشکی نیز به مصاحبه فرهادی‌زاد واکنش نشان دادند. یکی از متخصصین فیزیولوژی به «اعتماد» گفت:«هیچ تحقیق مشخصی در مورد این که ۳ ورزش بوکس، پاورلیفتینگ و زورخانه‌ای به فیزیولوژی زنان آسیب می‌رساند، انجام نشده است.» این متخصص افزود: «فرق چندانی بین بدن زن و مرد در واکنش به تمرینات ورزشی وجود ندارد. درست است که بدن مردان استرویید بیشتری تولید می‌کند و زنان کمتر اما این تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند.»

با این حال برخی از افرادی که از نزدیک با دکتر فرهادی‌زاد آشنایی داشتند از اظهارات او ابراز تعجب کردند. فرهادی‌زاد سال‌ها در دانشگاه الزهرا در رشته‌های تربیت بدنی و مدیریت ورزش و فیزیولوژی تدریس کرده و طبق گفته دانشجویان به‌ شدت بین شاگردانش محبوب بوده است. یکی از دانشجویان الزهرا به «اعتماد» در مورد فرهادی‌زاد گفت: «او همیشه کسی بود که می‌گفت، زنان باید مستقل باشند و روی پای خودشان بایستند. او مدافع سرسخت ورزش کردن زنان بود و دانشجویان خیلی دوستش داشتند.»

یکی دیگر از دانشجویان او که در یکی از تیم‌های ملی زنان مشغول به فعالیت است نیز ادعا کرد اینها نمی‌تواند حرف‌های دکتر باشد! او گفت: «احتمالا این حرف‌ها را کس دیگری توی دهانش گذاشته.» اکثر افرادی که از نزدیک با معاون وزیر ورزش برخورد داشتند به این نکته اشاره کردند که مصاحبه اخیر او با چیزی که در ذهن داشت، متفاوت است و قبلا فکر نمی‌کردند او کسی باشد که بخواهد در مورد عضله داشتن یا نداشتن بدن هر فردی تصمیم‌گیری کند.

از زمان انتشار گزارش، خبرنگار اعتماد تلاش زیادی کرد تا با معاون وزیر ورزش تماس برقرار کند اما موفق نشد. با این وجود آخر شب خود خانم دکتر با خبرنگار روزنامه تماس گرفتند! ایشان که دل پری از اتفاقات بعد از انتشار مصاحبه داشتند به این نکته اشاره کردند که رسانه‌ها، حرف‌های او را بد بازتاب داده‌اند.

دکتر فرهادی‌زاد در گفت‌وگوی تلفنی‌اش با خبرنگار اعتماد گفت از صبح از تمام خبرگزاری‌ها با من تماس گرفتند و درخواست کردند به ابهامات پیش آمده، پاسخ بدهم اما همه رسانه‌ها می‌خواهند در نهایت چیزی که خودشان دوست دارند را بکشند بیرون و فرقی نمی‌کند من چه بگویم. او از این که در برخی رسانه‌ها ضد زن خطاب شده، ابراز تعجب کرد و با دلخوری شدید گفت: «من چطور می‌توانم ضد زن باشم؟»

او در ادامه با یادآوری تلاش‌هایش برای ارتقای ورزش زنان از دهه۶۰ تاکنون گفت که در همه این سال‌ها تلاش بسیار زیادی از قبیل ساخت سالن و برگزاری مسابقات برای تسهیل کردن ورزش زنان انجام داده و در واقع عمر و جوانی‌اش را در این راه گذاشته است. او همچنین به این مساله اشاره کرد که ورزشکاران زن زیادی را تحویل تیم‌های ملی داده است.

معاون وزیر ورزش در امور بانوان همچنین به تیترهایی که از مصاحبه‌اش بیرون کشیدند، واکنش نشان داد و گفت:«خیلی جاها نوشته‌اند که من گفته‌ام با صدور مجوز این ۳ رشته مخالفم. متن خبر را که خواندم، دیدم هیچ جایش چنین چیزی نوشته نشده چون اصلا من این حرف را نزدم. من گفتم درخواست این ۳ رشته به دست ما رسیده و باید در موردش تصمیم‌گیری شود. فدراسیون‌ها باید مستنداتشان را ارایه کنند تا پروسه معمولش طی شود. من در شورایی که مجوز صادر می‌کند فقط یک رای دارم. همه آدم‌هایی که آنجا حضور دارند، صاحب نظر هستند و در حوزه‌های مخصوص به خودشان متخصص به حساب می‌آیند.»

فرهادی‌زاد که نمی‌خواست این دیالوگ شکل مصاحبه داشته باشد و بیشتر می‌خواست، دلخوری‌اش از رسانه‌ها را بروز بدهد در واکنش به این سوال که بالاخره نظر شما چیست؟ پاسخ داد: «من دیدگاه شخصی خودم را دارم و آن را بدون ترس اعلام می‌کنم اما قرار نیست نظر شخصی من به نتیجه نهایی ختم شود.»

او در ادامه افزود: «رسانه‌ها باید از ورزش زنان حمایت کنند اما گاهی اوقات با چیزهایی که منتشر می‌کنند، باعث می‌شوند فشارها روی ما بیشتر شود.»

او گفت: «گاهی برخی از جریانات باعث می‌شود اگر ۵ قدم به جلو رفته بودیم به یک‌باره ده قدم به عقب برگردیم.»

او در پاسخ به این سوال که آیا قبول دارد سیاست دوگانه‌ای در اعطای مجوز ورزش زنان وجود دارد یا خیر و این که بالاخره نظرات علما و مراکز فرهنگی در کجای این پازل قرار می‌گیرد، گفت: «دوره مدیریت من همزمان شده با درخواست مجوز این سه ورزش و من در مورد همین سه ورزش می‌توانم اظهار نظر کنم. مراکز فرهنگی و دینی هم نظرات خودشان را دارند و باید لحاظ شود.»

او در انتها با ذکر این نکته که به زودی سرنوشت مجوز این ۳ رشته صادر می‌شود، گفت: «اجازه بدهید تصمیم‌گیری در مورد این ۳ رشته انجام شود و آن وقت در موردش می‌توانیم، بهتر حرف بزنیم.»



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38840

بند زنان زندان اوین؛ صبا کردافشاری به بیمارستان منتقل شد

– صبا کردافشاری، فعال مدنی محبوس در بند زنان اوین، پس از گذشت یک سال و با پیگیری‌های مکرر امروز دوشنبه ۹ تیرماه به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد اما بدون رسیدگی مناسب پزشکی مجددا به زندان بازگردانده شد.

صبا کردافشاری اخیرا با حکم ۱۵ سال حبس از بابت “اشاعه فساد” که پیشتر از بابت آن تبرئه شده بود روبه رو شده است. خانم کردافشاری که در حال تحمل ۹ سال حبس تعزیری خود در زندان اوین است، در صورت عدم اصلاح تخلف صورت گرفته قضائی با حکم ۲۴ سال حبس روبرو خواهد شد. راحله احمدی فعال مدنی و مادر صبا کردافشاری نیز دوره محکومیت ۳۱ ماهه خود را در زندان اوین سپری می‌کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران،امروز دوشنبه ۹ تیرماه ۱۳۹۹، صبا کردافشاری، فعال مدنی محبوس در بند زنان اوین، به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد.

این زندانی از مشکلات گوارشی و زخم معده رنج می‌برد و پس از اعزام به بیمارستان طبق نظر پزشک باید سونوگرافی، کولونوسکوپی و آندوسکوپی انجام می‌داد اما بدون طی این مراحل به زندان بازگردانده شد.
بازگشت خانم کردافشاری به زندان بدون رسیدگی پزشکی مناسب در حالی است که وی پس از گذشت یک سال و با پیگیری‌های مکرر نهایتاً امروز به بیمارستان اعزام شد.
صبا کردافشاری در حالی که بهمن‌ماه ۹۷ پس از محکومیت پیشین خود از بند زنان زندان اوین آزاد شد، روز شنبه ۱۱ خرداد ۹۸ مجددا توسط نیروهای امنیتی در منزل بازداشت و بازداشتگاه وزرا در تهران منتقل شد. ماموران همچنین در هنگام بازداشت اقدام به تفتیش منزل و ضبط تعدادی از وسایل شخصی وی ازجمله تلفن همراه و لپ تاپ کردند.

این فعال مدنی یک روز پس از بازداشت در شعبه ۱ بازپرسی دادگاه عمومی و انقلاب ناحیه ۲۱ تهران (دادسرای ارشاد) مورد تفهیم اتهام قرار گرفت و پس از ۱۱ روز بازجویی تحت فشار به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی در تاریخ ۱۱ تیرماه مجددا جهت ادامه بازجویی از زندان قرچک ورامین به بازداشتگاه اطلاعات سپاه در زندان اوین موسوم به بند ۲-الف منتقل شد و در تاریخ ۲۱ تیرماه از بازداشتگاه اطلاعات سپاه به زندان قرچک بازگردانده شد.

صبا کردافشاری از تاریخ ۲۲ مرداد ۹۸، به زندان اوین منتقل شد و جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات وی در تاریخ ۲۸ مردادماه ۹۸ برگزار شد.

او نهایتا در تاریخ ۵ شهریورماه ۹۸ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری از بابت اتهام “اشاعه فساد و فحشا از طریق کشف حجاب و پیاده روی بدون حجاب” به ۱۵ سال حبس تعزیری، از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به ۱ سال و ۶ ماه حبس تعزیری ” و از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور” به ۷ سال و ۶ ماه حبس تعزیری و در مجموع به ۲۴ سال حبس تعزیری همراه با محرومیت های اجتماعی دیگر محکوم شد. به دلیل تعدد جرائم و سابقه قبلی، به میزان یک دوم به هر یک از اتهامات اضافه شده است.
این حکم در آذرماه ۹۸ توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران به ریاست قاضی احمد زرگر به ۹ سال حبس تعزیری تقلیل یافت. بر اساس این حکم صبا کردافشاری از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به یک سال و شش ماه حبس تعزیری و از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور” به ۷ سال و شش ماه حبس تعزیری و در مجموع به ۹ سال حبس تعزیری محکوم شده است. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۷ سال و شش ماه حبس تعزیری از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور” در خصوص وی قابل اجرا بود.

در خرداد ماه امسال پس از تغییر غیرقانونی مفاد دادنامه حکم ۱۵ سال حبس وی از بابت “اشاعه فساد” که پیشتر از بابت آن تبرئه شد، در پرونده او اعمال شد. اکنون خانم کردافشاری که در حال تحمل ۹ سال حبس تعزیری خود در زندان اوین است، در صورت عدم اصلاح تخلف صورت گرفته قضائی با حکم ۲۴ سال حبس روبرو خواهد شد.
در تاریخ ۴ تیرماه ۹۹ آقای قناعت‌کار بازپرس سابق دادسرای اوین و یکی از قضات قوه قضاییه پس از مراجعه به زندان اوین در پاسخ به صبا کردافشاری که از او در خصوص تخلف صورت گرفته پرسید، گفته است: «قاضی زرگر رئیس شعبه تجدیدنظر شما هر زمانی که صلاح بداند می‌تواند حکم را تغییر بده و این کار تخلف نیست!»

راحله احمدی، فعال مدنی زندانی در اوین و مادر صبا کردافشاری از بهمن‌ماه ۹۸ دوران محکومیت ۳۱ ماهه خود را در در بند زنان زندان اوین سپری می‌کند.

اواسط خردادماه امسال فرانت لاین دفندرز با انتشار یک «اقدام فوری» خواهان آزادی بدون قید و شرط صبا کردافشاری و راحله احمدی شد و از مقامات جمهوری اسلامی خواست تا مطابق با قطع‌نامه ۴۳/۱۷۳ مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر «مجموعه اصول برای حمایت از تمامی اشخاص تحت هر شکلی از بازداشت» با این شهروندان برخورد شود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38836

بازداشت متهم به آزار جنسی ۳ دختر جوان در اراک

یک متهم به آزار جنسی ۳ دختر جوان در اراک بازداشت شد. وی خود را دکتری مقیم یکی از ایالت‌های آمریکا معرفی کرده و با وعده ازدواج به دختران جوان، آنان را مورد آزار جنسی قرار داده و از آنان اخاذی کرده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از همشهری، متهم به آزار جنسی ۳ دختر جوان در استان مرکزی بازداشت شد.

محمود خلجی معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مرکزی در این باره گفت: “با آغاز تحقیقات تخصصی مأموران پلیس مشخص شد که این فرد در فضای مجازی خود را استاد دانشگاه و مقیم یکی از ایالت‌های آمریکا معرفی می‌کند و با وعده ازدواج به دختران جوان به خانواده‌های ثروتمند نزدیک می‌شود”.

این مقام انتظامی تصریح کرد: “در تکمیل تحقیقات پلیس، سه نفر از دختران جوانی که به این روش مورد آزار قرار گرفته بودند، شناسایی شدند و مشخص شد که این فرد، مبلغ ۵۰ میلیون تومان هم از آنان اخاذی کرده است”.

خلجی افزود: “متهم در حین تردد در شهر اراک دستگیر شد و با توجه به اسناد و مدارک به دست آمده به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد به بهانه ازدواج و دریافت اقامت آمریکا دختران را فریب می‌داد و از آنها سوءاستفاده می‌کرد”.

به گفته این مقام انتظامی استان مرکزی، متهم پس از تکمیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شد.‌

گفتنی است در ادبیات عرفی رسانه های دارای مجوز از کلمه آزار و اذیت برای اشاره به تجاوز و اشکال مختلف آسیب های جنسی استفاده می شود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38833

آزار جنسی دختر ۱۶ ساله در تهران

یک دختر ۱۶ ساله‌ در تهران که با دعوت یکی از دوستانش در یک مهمانی حاضر شده بود، توسط ۲ پسر جوان مورد آزار جنسی قرار گرفت. با شکایت این دختر دستور بازداشت دوست قربانی و دو پسر جوان صادر شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از رکنا، جمعه گذشته زن جوانی به‌همراه دختر ۱۶ ساله‌اش در پی مراجعه به کلانتری از چند جوان و نوجوان دیگر به اتهام اذیت و آزار دخترش شکایت کرد.

دختر نوجوان در تحقیقات گفت: “دو سال قبل در مسیر باشگاه ورزشی با دختری به‌ نام سحر آشنا و دوست شدم. شامگاه پنجشنبه او مرا به یک میهمانی در خانه دوستش دعوت کرد. آن شب مادرم مرا به محل میهمانی رساند اما چون می‌دانستم که به غیر از سحر دوستانش هم داخل خانه هستند و نمی‌خواستم مادرم از این ماجرا با خبر شود به مادرم گفتم میهمانی دخترانه است. بعد از رفتن مادرم وارد خانه شدم به غیر از سحر، دو پسر جوان هم داخل خانه بودند”.

وی ادامه داد: “آنها به من نوشیدنی تعارف کردند و من هم آن را خوردم، اما دقایقی بعد حالم بد شد و سحر هم آنجا را ترک کرد. من بی‌هوش شدم و بعد از اینکه به هوش آمدم متوجه شدم آن دو پسر به من تعرض کرده‌اند. ابتدا به مادرم زنگ زدم و گفتم حالم بد است. آن شب حرفی از آن ماجرای تلخ نزدم اما فردای آن روز موضوع را برای مادرم تعریف کردم”.

با شکایت این دختر، بازپرس جنایی دستور بازداشت دو پسر جوان و سحر را صادر کرد.

گفتنی است در ادبیات عرفی رسانه های دارای مجوز از کلمه آزار و اذیت برای اشاره به تجاوز و اشکال مختلف آسیب های جنسی استفاده می شود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38830

عدم مناسب سازی معابر و محرومیت از امکانات درمانی؛ سقط جنین زنان باردار در سیستان و بلوچستان

عدم مناسب سازی راه خاکی ۷.۵ کیلومتری از دهستان ایرافشان به شهرستان مهرستان واقع در استان سیستان و بلوچستان باعث شده است که زنان زیادی در راه رسیدن به مرکز درمانی این شهر جنین های خود را از دست بدهند.

همزمان خانه بهداشت دهستان مهرستان ماما ندارد و تجهیزات آن در حدی نیست که زنان بتوانند در آن وضع حمل بکنند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، یک راه خاکی ۷.۵ کیلومتری که دهستان ایرافشان را به مرکز شهرستان می‌رساند. این راه خاکی سالهاست که آسفالت نمی‌شود و زنان در دست اندازهای این جاده جنین خود را از دست می‌دهند.

امیرحمزه قادری، عضو شورای شهر مهرستان سیستان و بلوچستان درباره شرایط راه ایرافشان تاکید کرد: “کل راهی خاکی ۷.۵ کیلومتر است. بزرگترین دهستان شهرستان مهرستان دهستان ایرافشان است که ۸ هزار نفر جمعیت دارد”.

قادری افزود: “فاصله رسیدن ایرافشان به آسفالت ۷.۵ کیلومتر است. البته جاده آسفالت هم درست نیست اما بهتر از جاده خاکی است. این جاده پرتردد دست اندازهای نیم متری دارد و خودروهای سواری از آن رد نمی‌شوند. اکثرا تویوتاوانت ها می‌توانند در این شرایط در جاده خاکی تردد کنند و مسافران و بیماران را از ایرافشان بیرون می‌برند. حدود ۱۰ تا ۲۰ نفر پشت وانت ها سوار می‌شوند تا خود را از ایرافشان به مرکز آشار برسند”.

این عضو شورای عالی استان‌ها تاکید کرد: “مدتی پیش داشتم از جاده رد می‌شدم دیدم تویوتایی کنار جاده ایستاده به درخت پشه بند بسته و چند خانم دور پشه بند جمع شده‌اند. مشکل را پرسیدم. گفتند که یک زن در حال زایمان است. در مسیر رساندن او به بیمارستان بودیم که وسط جاده دیگر نتوانست تحمل کند و زنانی که همراهش بودند به کمک آمدند”.

قادری با اشاره به این که سقط جنین در دهستان بیش از حد است، افزود: “مردم برای امورات زندگی، دارو، دکتر و… مجبورند به مرکز آشار بروند. تنها یک درمانگاه داریم که آن هم پزشک ندارد. برای همین زنان برای زایمان باید از این جاده خاکی عبور کنند. جاده خاکی وضعیت اسفناکی دارد و باعث سقط جنین می‌‌شود و نوزادان قبل از تولد می‌میرند”.

وی در خصوص اینکه سقط جنین سالانه در این جاده چه آماری دارد، گفت: “به دلیل فرهنگ و رسم بلوچی اجازه نمی‌دهند که آمار دقیقی در این مورد منتشر شود. از بهداری و ماماهای سنتی اطلاعات به ما می‌رسد”.

این عضو شورای عالی استان‌ها در پاسخ به این سوال که هزینه ساماندهی این ۷.۵ کیلومتر چقدر است، گفت: “به ما گفتند هر کیلومتر آن یک میلیارد تومان هزینه دارد. پل سازی‌ها و زیرساخت‌ها انجام شده و فقط دو پل مانده است و اگر آسفالت آن را بریزند این راه درست می‌شود. چون کارهای اساسی انجام شده کمتر از ۷ میلیارد تومان برای تکمیل این پروژه نیاز است و با ۳.۵ میلیارد تومان می‌توانیم این پروژه را ساماندهی کنیم”.

وی با بیان این که خانه بهداشت در ایرافشان احداث شده است، افزود: “خانه بهداشت در ایرافشان ماما ندارد. یک بهورز در حد فشار خون، واکسن کودکان و… در این خانه بهداشت فعالیت می‌کند. امکانات و تجهیزات این خانه بهداشت طوری نیست که زنان بتوانند در آنجا وضع حمل کنند”.

قادری در پایان گفت: “محرومیت بلوچستان هنوز به قوت خود پایدار است. وقتی ۷.۵ کیلومتر راه برای دهستانی مانند ایرافشان با ۸ هزار جمعیت ساخته نمی‌شود، عدالت اجتماعی کجاست؟”



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38829

۹ تیر ۱۳۹۹

تداوم اعتصاب غذای سهیلا حجاب در زندان قرچک ورامین

سهیلا حجاب، زندانی سیاسی که از تاریخ ۲۷ خرداد در اعتراض به نگهداری خود در زندان قرچک ورامین و طرح مطالباتی ازجمله انتقال به زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد، کماکان در اعتصاب بسر می‌برد.

گفته می‌شود مسئولان زندان کارت تلفن خانم حجاب را ضبط کرده و اکنون از ارتباط با خانواده خود محروم شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۹، سهیلا حجاب، زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین در سیزدهمین رو اعتصاب غذای خود بسر می‌برد.

یک منبع مطلع از وضعیت خانم حجاب در خصوص آخرین وضعیت وی به هرانا گفت: «سهیلا حجاب طی این مدت به شدت کاهش وزن و فشار خون داشته است. او شب پنج‌شنبه نیز زمانی نسبت به انتقال زینب جلالیان به مکان نامعلوم اعتراض کرد، توسط ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفت و یک دست و یک پای او پانسمان شده است. پس از آن نیز مسئولان زندان کارت تلفن او را ضبط کرده از صحبت کردن با خانواده خود محروم شده است.»
سهیلا حجاب از تاریخ ۲۷ خرداد دست به اعتصاب غذا زد. اعتصاب غذای خانم حجاب در اعتراض به نگهداری خود در زندان قرچک ورامین و عدم انتقال به زندان اوین و همچنین خواسته آزادی بی‌قید و شرط برادرش مجید حجاب صورت گرفته است.
سهیلا حجاب، روز شنبه ۳ خردادماه ۱۳۹۹، پس از مراجعه به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی احمد زرگر توسط ماموران اطلاعات سپاه بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

یک منبع مطلع از وضعیت سهیلا حجاب پیشتر درخصوص بازداشت وی به هرانا گفت: “سهیلا حجاب روز سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت طی ابلاغیه‌ای برای روز شنبه ۳ خرداد ۹۹ به دادگاه تجدیدنظر احضار شد. خانم حجاب پس از پایان جلسه دادگاه و اعلام اینکه حکم او عینا تایید شده پس از خروج از ساختمان دادگستری توسط ماموران اطلاعات سپاه بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. حتی بازجوی سابقش او را با موهایش به روی آسفالت خیابان کشیده و سوار ماشین کرد و در زمان بازداشت نیز به پرونده سازی جدید تهدید شده است”.

سهیلا حجاب در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۸ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه از بابت اتهاماتی ازجمله “تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی، تشویش اذعان عمومی به قصد آشوب و تشکیل گروه غیرقانونی” مجموعا به ۱۸ سال حبس تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۵ سال حبس تعزیری برای وی قابل اجرا خواهد بود.

سهیلا حجاب خردادماه ۹۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد. خانم حجاب مدتی پس از بازداشت به یکی از خانه‌های امن اطلاعات سپاه منتقل و مدتی بعد مجدداً به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد. خانم حجاب نهایتا در تاریخ ۲۴ اسفندماه ۹۸ با تودیع قرار وثیقه ۳ میلیارد تومانی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.

این شهروند پیشتر نیز در دیماه ۹۷ در شیراز بازداشت و پس از طی مراحل دادرسی به ۲ سال حبس محکوم شده بود. وی پس از تحمل ۵ ماه حبس در زندان عادل آباد شیراز با اعمال عفو از زندان آزاد شد. با این حال وی ۱۰ روز پس از آزادی مجدداً توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شد.

دلیل بازداشت وی توسط این نهاد امنیتی “هواداری از یکی از سازمان‌های مخالف نظام” عنوان شده است.

سهیلا حجاب، مجرد و متولد سال ۱۳۶۹ است.

مجید حجاب برادر سهیلا حجاب روز دوشنبه ۱۹ خرداد ۹۹ پس از احضار به دادسرای اوین بازداشت شد. گفته می‌شود این بازداشت پس از آن صورت گرفت که مادر، خواهر و برادر سهیلا حجاب پس از احضار به دادسرای اوین، در این دادسرا حاضر شدند. در جریان این احضار، خواهر و مادر سهیلا حجاب پس از چند ساعت بازجویی آزاد شدند اما مجید حجاب بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

بسیاری از زندانیان در ایران به عنوان آخرین راه برای رسیدن به خواسته‌هایشان دست به اعتصاب غذای اعتراضی می‌زنند. بسیاری از این اعتصاب‌ها در اعتراض به عدم رسیدگی به مشکلات پرونده، مراعات نشدن حقوق زندانی و یا بازداشتی و بلاتکلیفی‌های بلندمدت بوده است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38824

انتقال مژگان کاووسی از زندان نوشهر به زندان اوین

حقوق بشر در ایران – امروز شنبه ۷تیر ماه ۱۳۹۹, مژگان کاووسی, زندانی سیاسی محبوس در زندان نوشهر برای تحمل ادامه حبس به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

به گزارش حقوق بشر در ایران, روز سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹, مژگان کاووسی, نویسنده, فعال فرهنگی و زندانی سیاسی که در حال تحمل حبس تعزیری ۳ ساله خود است از زندان شهرستان نوشهر به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

بنقل از یک منبع مطلع در گفتگو با گزارشگر حقوق بشر در ایران ضمن اعلام این خبر گفت: “مژگان کاووسی از زندان نوشهر به زندان اوین منتقل شده و این انتقال برای تحمل ادامه حبس تعزیری وی صورت گرفت”.

در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹, مژگان کاووسی, ساکن شهرستان نوشهر با توجه به حکم جلب صادره از سوی شعبه ۲ اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب نوشهر جهت تحمل ۳ سال حبس تعزیری خود بازداشت و به زندان این شهر منتقل شده بود.

بیشتر بخوانید: مژگان کاووسی نویسنده و فعال فرهنگی جهت اجرای حکم حبس بازداشت شد
این فعال فرهنگی در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹, متوجه شده بود که شعبه ۲ اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان نوشهر بدون اطلاع رسانی قبلی برای این فعال مدنی حکم جلب جهت اجرای حکم حبس تعزیر ۳۶ ماهه وی را صادر کرده است.

بیشتر بخوانید: صدور حکم جلب جهت اجرای حکم حبس تعزیری مژگان کاووسی فعال مدنی
در تاریخ ۲۶ اسفند ماه ۱۳۹۸, محکومیت مژگان کاووسی توسط شعبه ۲۸ دادگاه تجدیدنظر استان مازندران به تحمل ۷۶ ماه افزایش پیدا کرد. این افزایش محکومیت به دلیل اعتراض نماینده دادستان به مکفی نبودن حکم صادره توسط دادگاه بدوی صورت گرفت. با اعمال ماده ۱۳۴ از قانون مجازات اسلامی مجازات اشد از بابت اتهام “تشویق شهروندان به برگزاری تجمعات اعتراضی جهت برهم زدن نظم و امنیت کشور که وی از بابت آن به تحمل ۳۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد” اجرائی می باشد.

بیشتر بخوانید: دادگاه تجدید نظر: افزایش محکومیت مژگان کاووسی, فعال فرهنگی به ۷۶ ماه حبس تعزیری
در تاریخ ۳ دی ماه ۱۳۹۸, مژگان کاووسی, توسط شعبه ۱ دادگاه انقلاب نوشهر از بابت اتهام “تبلیغ علیه نظام به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری”, از بابت اتهام “تحریک مردم به برهم زدن نظم عمومی به دلیل نوشتن جمله ۳ کلمه ای “سکوت خیانت است”، در کپشن صفحه اینستاگرام شخصی خود” به تحمل ۲ سال و ۶ ماه حبس تعزیری” و همچنین از بابت اتهام “عضویت در گروههای معاند نظام هم به تحمل ۲ سال و ۹ ماه حبس تعزیری” محکوم شده بود.

بیشتر بخوانید: مژگان کاووسی, فعال فرهنگی به تحمل ۵ سال و ۹ ماه حبس تعزیری محکوم شد
مژگان کاووسی, در تاریخ ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۸, در پی یورش ماموران اطلاعات سپاه به منزل پدری وی در شهر نوشهر بازداشت و به بازداشتگاه این ارگان امنیتی در شهرستان ساری منتقل شده بود و پس از اتمام مراحل بازجوئی و تفهیم اتهام در تاریخ ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۸, به زندان شهرستان نوشهر منتقل شد و نهایتا با تودیع قرار وثیقه ای به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان بطور موقت و تا اتمام مراحل دادرسی از بازداشت آزاد شد.

بیشتر بخوانید: بازداشت ۲ تن از شهروندان در استان گلستان و مازندران
مجموعه دلایل بازداشت فعالان مدنی در ایران, در زمره اتهامات مرتبط با سرکوب آزادی بیان و عقیده میباشد که در اسناد بین المللی حقوق بشر از جمله ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶به صراحت بر حق افراد بر برخورداری از آن تاکید شده است. اما از آنجائی که حکومت جمهوری اسلامی تاب شنیدن انتقادات شهروندان را ندارد فقط وانمود به احترام اصل آزادی بیان و قلم میکند ولی در اصل مطلب به طور سیستماتیک اقدام به سرکوب گسترده شهروندان در زمینه آزادی بیان و قلم میکند.

همچنین برخورداری افراد از حق روند دادرسی عادلانه از جمله حقوق سلب نشدنی میباشد که در ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بر آن تاکید شده است.​



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38822

قدردانی ابتکار از دختری که در آتش خائیز مصدوم شد

تهران – ایرنا – معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده از دختر کوهنوردی که برای خاموش کردن آتش جنگل‌های خائیز در کهگیلویه و بویراحمد دچار مصدومیت شد، قدردانی کرد.قدردانی ابتکار از دختری که در آتش خائیز مصدوم شد

به گزارش روز چهارشنبه معاونت امور زنان و خانواده، رویا جانفزا، ۱۹ ساله در پی اطفا حریق زاگرس دچار مصدومیت از ناحیه دو پا شد و معصومه ابتکار از خدمات ارزنده او به مناسبت تولد حضرت معصومه(س) قدردانی به عمل آورد.

این دختر دوستدار محیط زیست پس از اطفا آتش در زاگرس و در حین برگشت از ارتفاعات خائیز در حالی که هوا تاریک شده بود با سقوط ناگهانی سنگی از ارتفاعات از ناحیه دو پا مصدوم و از پای چپ دچار شکستگی و پای راست او نیز زخمی شد.

وی در این رابطه از مسئولان درخواست کرده بود تا توجه بیشتری به آسیب دیدگان داشته باشند زیرا تا کنون هزینه‌های زیادی را برای امور درمانی خود پرداخت کرده است.

جانفزا همچنین تاکید کرده بود که چنانچه مجدد بهبود پیدا کند برای دفاع از طبیعت و محیط زیست اقدامات لازم همانند گذشته را انجام خواهد داد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38818

تداوم محرومیت گلرخ ایرایی و آرش صادقی از حق ملاقات و تماس تلفنی

گلرخ ابراهیمی ایرایی، زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین و آرش صادقی فعال مدنی محبوس در زندان رجایی شهر کرج از آبان ۹۸ تاکنون از حق ملاقات و تماس تلفنی با یکدیگر محروم هستند.

محرومیت این زوج از ملاقات در حالی است که در قانون پیش‌بینی‌هایی برای ملاقات بین اعضای زندانی خانواده‌ها شده است، حتی اگر آنها در زندان‌های جداگانه تحمل حبس کنند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گلرخ ابراهیمی ایرایی، زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین و آرش صادقی فعال مدنی محبوس در زندان رجایی شهر کرج از زمان بازداشت خانم ایرایی از حق ملاقات و تماس تلفنی با یکدیگر محروم هستند.

گفته می‌شود در دستورالعمل داخلی زندان قرچک ورامین امکان ملاقات زندان به زندان اعضای زندانی خانواده‌ها فراهم نشده است؛ به همین دلیل این زوج زندانی سیاسی از زمان بازداشت خانم ایرایی کماکان از داشتن حق ملاقات و تماس تلفنی با یکدیگر محروم بوده‌اند.
محرومیت این زوج زندانی از ملاقات و تماس تلفنی از زمان بازداشت خانم ایرایی وجود دارد. این در حالی است که در قانون پیش‌بینی‌هایی برای ملاقات بین اعضای زندانی خانواده‌ها شده است؛ حتی اگر آنها در زندان‌های جداگانه تحمل حبس بکنند.
گلرخ ابراهیمی ایرایی در تاریخ ۱۸ آبان ماه ۹۸ در منزل خود بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان قرچک ورامین منتقل شد. خانم ایرایی پیشتر در حالی که دوران محکومیت پیشین خود را در بند زنان زندان اوین سپری می‌کرد، به همراه آتنا دائمی با گشایش پرونده دیگری مواجه و نهایتا توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۳ سال و ۷ ماه حبس تعزیری محکوم شد. دادگاه همچنین علاوه بر این هر یک این دو شهروند را به ۲ سال محرومیت از عضویت در گروه ها و احزاب محکوم کرد. این حکم مدتی بعد در مرحله تجدید نظر بدون تشکیل جلسه دادگاه عینا تائید و به آنان ابلاغ شد. بر اساس حکم صادره با اعمال ماده ۱۳۴ مدت ۲ سال و ۱ ماه از این حبس برای هر یک از آنها قابل اجرا خواهد بود.

خانم ایرایی که از تاریخ ۳ آبان ۹۵ در حال تحمل محکومیت حبس خود به دلیل فعالیت های مدنی در زندان اوین بود در تاریخ ۱۹ فروردین ۹۸ با پایان دوران محکومیت از بابت پرونده پیشین و با تودیع قرار از بابت پرونده جدید از زندان آزاد شد.

همچنین آرش صادقی که از تاریخ ۱۸ خرداد ۹۵ در زندان رجایی شهر کرج به سر می‌برد در ایام زندان به نوع بدخیم سرطان استخوان به نام کندروسارکوما دچار شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته است. با این حال محرومیت آقای صادقی از ادامه روند درمان باعث بروز مشکلات جسمی بسیاری علی الخصوص ناحیه جراحی شده بوده است. وی چندی پیش به دلیل گسترش بیماری و درگیری دو استخوان بالای سینه با بیماری کندروسارکوما مجددا تحت سی جلسه رادیوتراپی و حرکت درمانی قرار گرفت و آزمایش مجدد اسکن مغز استخوان موید علائم امیدوار کننده در بدن است.

وی در آبان‌ماه ۱۳۹۵ در اعتراض به محکومیت و بازداشت همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی به مدت ۷۰ روز دست به اعتصاب غذا زد و مهرماه ۹۶ نیز از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد. آقای صادقی از بیماری‌های دیگری از جمله آسم، کولیت روده، ناراحتی شدید معده و کلیه و… رنج می‌برد که همگی از عوارض اعتصاب غذای طولانی بوده و در سایه عدم رسیدگی بدتر شده است.

آرش صادقی پیشتر توسط دادگاه انقلاب به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شده که پس از جمع شدن با حبس تعلیقی ۴ ساله پیشین او به ۱۹ سال حبس افزایش یافت. در صورت اعمال ماده ۱۳۴ (تجمیع احکام) این مدت به ۱۱ سال و ۶ ماه کاهش پیدا خواهد کرد با این حال کماکان از اجرایی شدن این ماده در مورد آقای صادقی خبری نیست.

آرش صادقی برای اولین بار در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۸۸ مقابل دانشگاه علامه طباطبایی تهران به همراه تعدادی از دانشجویان معترض به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد و پس از ۹۰ روز به قید کفالت آزاد شد. او مدتی بعد مجددا بازداشت و سال ۸۹ و ۹۰ را در بند ۳۵۰ اوین زندانی بود. این فعال حقوق بشر بار دیگر مورخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ توسط اطلاعات سپاه بازداشت و در تاریخ ۲۷ اسفند همان سال با تودیع قرار وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد. زمانی که آقای صادقی موقتاً از زندان آزاد بود، مأموران برای بازداشت وی به خانه‌اش یورش بردند که همین امر موجب سکته و در نهایت فوت مادر ایشان شد.

FacebookTwitterاشتراک گذاری



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38816

مرمتگران خانه «نیما» کجا رفتند

«اهالی محله‌ دزاشیب در خیابان رمضانی می‌گویند مدت‌هاست کسی برای مرمت به خانه‌ «نیما» رفت‌وآمد نمی‌کند؛ این خانه فقط دو نگهبان دارد که تنها کار حفاظتی‌شان از خانه، شستن ماشین است.»

مرمتگران خانه «نیما» کجا رفتند؟ - ایسنا

گذشته دردسرها و حاشیه‌های مختلفی را به دوش کشیده؛ از بحث خروج از ثبت خانه گرفته تا مالکی که می‌خواست آن را تخریب کند و در نهایت فکر ایجاد سفره‌خانه به سرش افتاد تا خریدِ خانه توسط سازمان زیباسازی و قول‌هایی که برای مرمت و احیای آن مطرح شدند.
از چند ماه قبل و با تحویل گرفتن خانه نیما توسط سازمان زیباسازی، برزین ضرغامی – مدیرعامل این سازمان – اعلام کرد که «پس از خرید خانه نیما، این فضای تاریخی تحویل ما بوده و در اولین فرصت مرمت را آغاز می‌کنیم. این مرمت باید متناسب با کارکرد آتی خانه نیما یوشیج باشد. متناسب با هویت و پیشینه خانه در منطقه یک، باید کاربری این خانه تعریف شود. اما افتتاح رسمی همزمان با روز تولد این شاعر خواهد بود. طرح بهره‌برداری به زودی نهایی خواهد شد و خانه نیما یوشیج همزمان با روز میلاد این شاعر یعنی ۲۱ آبان رسما افتتاح می‌شود.»
چند روز بعد یعنی یکم آبان سال گذشته، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران به ایسنا گفت: «به دلیل تداخلی که در انجام برخی کارها داشتیم، نتوانستیم در نیمه نخست امسال اقدامات مورد نیاز برای ساماندهی و تجهیز خانه نیما یوشیج را به نتیجه برسانیم. تا کنون سعی کرده‌ایم فضای ناامن را از خانه دور کنیم و برخی اقدامات اولیه و اضطراری دیگر انجام شده‌اند. از سوی دیگر هرچند ساماندهی و مرمت خانه تا کنون انجام نشده است، اما در صحبت با مشاورانِ طرح، اقداماتی در دست انجام است و کاربری آن نیز حتما مرتبط با همان حوزه شعر و ادب و تخصص نیما خواهد بود.
طرحِ خانه تهیه شده، اما هنوز نهایی نشده است، محتوای اولیه‌ طرح تهیه شده و تیم‌های مشاور روی آن کار می‌کنند تا بحث‌های محتوایی نیز آماده باشد. از سوی دیگر حفظ ساختار خانه و لزوم مقاوم‌سازی این بنای تاریخی از دیگر دلایل عقب افتادن انجام کارها برای ساماندهی و افتتاح خانه بود. تلاش می‌کنیم خانه نیما را با کاربری فرهنگی مناسب تا پایان سال آماده کنیم.»
پس از این اظهارنظرها نیز یکی دو رسانه در گزارش‌هایی که منتشر کردند از روند مرمت خانه‌ نیما حرف زدند، اما در شرایط کنونی به نظر می‌رسد طرحِ مرمت و ساماندهی خانه‌ نیما متوقف شده است. با این وجود، فعالان میراث فرهنگی و نیماپژوهان همچنان خواهان توجه ویژه به این بنای تاریخی هستند.
سقفِ حیاطِ خانه در حال آوار شدن است
محمد عظیمی – نیماپژوه و نماینده‌ انجمن‌های دوستداران میراث فرهنگی مازندران  – که دو روز گذشته درباره خانه نیما و وضعیت مرمت آن با مردم خیابان رمضانی، کوچه رهبر در محله دزاشیب صحبت کرده، به ایسنا می‌گوید: به چشم خودم دیدم که بخشی از سقفِ ایوانِ خانه احتمال ریزش دارد. مردم محلی نیز می‌گویند مدت‌هاست کسی برای مرمت به خانه‌ «نیما» رفت‌وآمد نمی‌کند؛ این خانه فقط دو نگهبان دارد که تنها کار حفاظتی‌شان از خانه، شستن ماشین است.
او با بیانِ تاریخچه‌ای از وضعیت خانه‌ نیما در طول سال‌های گذشته، بیان می‌کند: خبر خرید خانه نیما توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران در خردادماه سال ۹۸ نوید مسرت‌بخش و بارقه امیدی بود تا پس از کش و قوس‌های فراوان و دلهره‌ هنرمندان و دوستداران نیما از تخریب خانه، بالاخره با وعده‌ تبدیل شدن به موزه شعر نوین ایران در کنار خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور فرصتی باشد تا محوری جدید از موزه و گردشگری شعر و ادبیات معاصر در تهران باز شود.
عظیمی با اشاره به صحبت‌هایی که در چند نوبت برزین ضرغامی – مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری تهران – برای روند مرمت این خانه‌ تاریخی مطرح کرده بود، می‌افزاید: طبق صحبت‌ها نخست قرار بود افتتاح این خانه ۲۱ آبان سال گذشته و همزمان با روز تولد نیما باشد که متاسفانه عملی نشد. بار دیگر ۱۷ اردیبهشت امسال این مقام مسئول اعلام کرد که «امیدوارم بتوانیم بر اساس برنامه‌ریزی انجام‌شده تا سه ماه آینده کار مرمت و بازسازی خانه نیما یوشیج را تمام کنیم.»
او با بیان این‌که مناسبت خاصی در مرداد برای افتتاح این خانه و آثار نیما وجود ندارد، اظهار می‌کند: از یک سو در حالی به استقبال ماهِ تیر می‌رویم که در این خانه هیچ نشانه‌ای از مرمت و تجهیز دیده نمی‌شود و تنها به حضور نگهبان بسنده شده است و از سوی دیگر تنها اقدام نمایان در این خانه ایجاد داربست و پوشش پارچه‌ای بوده تا شرایط را برای مرمت بنا و ترمیم شیروانی آماده کند، اما آخرین بازدید و رصد فعالیت سازمان زیباسازی حاکی از آن است که ظاهراً بخشی از بنا هم دچار ریزش و ویرانی شده و هیچ‌گونه تحرکی در آماده‌سازی ساختمان مشاهده نمی‌شود.
عظیمی به این نکته اشاره می‌کند که مشخص نیست چرا با اعلام چندباره افتتاح این خانه، پیگیر بازسازی و تجهیز موزه نیستند و با وجود اعلام زمان بازگشایی خانه نیما، عملیات ابتدایی و ضروری آن متوقف شده است. او می‌گوید: از شهردار و اعضای شورای شهر تهران که اکثراً از فرهیختگان و حامیان میراث فرهنگی بوده و توجه ویژه‌ای به خانه‌های تاریخی دارند، درخواست می‌کنیم تا با توجه به طرح اعلام‌شده‌ موجود در سازمان زیباسازی و آمادگی همکاری برای راه‌اندازی موزه نیما که می‌توانست در وعده‌ قبلی به نتیجه برسد، علت توقف مرمت این بنا را پیگیری کنند.
او ادامه می‌دهد: بی‌تردید بر اساس نقش سازمان زیباسازی که برنامه‌ریزی، مدیریت، توسعه، اجرا و نظارت بر فعالیت‌های هنری شهری در همه‌ فضاهای عمومی شهر تهران و مساعدت و مشارکت در زیباسازی و ایمنی فضاهای فرهنگی، بافت‌ها و آثار تاریخی است، باید با تهیه و تدوین دستورالعمل و همکاری دیگر دستگاه‌های مسئول به‌ویژه وزات میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری بر اساس قوانین و مقررات موضوعه برای گرفتن راهکارهای اجرایی مناسب و حفظ و نگهداری، ایمن‌سازی، مرمت، بازسازی و بهسازی مراکز تاریخی، مذهبی و فرهنگی شهر تهران کمک کند.

اظهارات یک کارگردان بعد از تعطیلی چهار ماهه / «زیست تئاتری دچار مشکلات بزرگی شده»

آرش فلاحت‌پیشه که از پایان این هفته نمایش «پنهان‌خانه پنج در» را به صحنه می‌برد، می‌گوید گیرم که ما یک سال دیگر هم دندان روی جگر بگذاریم اما چه تضمینی وجود دارد که کرونا برطرف شود یا شرایط تغییر کند.
اظهارات یک کارگردان بعد از تعطیلی چهار ماهه / «زیست تئاتری دچار ...

این هنرمند تئاتر که این نمایش را با گروهی از هنرجویان و بازیگران جوان تئاتر روی صحنه برده بود، به دلیل کرونا از ادامه اجرا بازماند و حالا جزو اولین کارگردانانی است که اجرای خود را از سر می‌گیرد.
فلاحت‌پیشه که از پایان همین هفته نمایشش را در تالار اصلی مولوی روی صحنه می‌برد، در گفتگو با ایسنا از شرایط اجرای تئاتر در دوران کرونا و بعد از تعطیلی چهار ماهه سخن گفت.
او در آغاز درباره اجرای دوباره نمایشش در وضعیتی که هنوز کرونا ادامه دارد، توضیح داد: پیش از عید که خیلی جدی در قرنطینه بودیم، فکر نمی‌کردم در دوران کرونایی، نمایش اجرا کنم ولی تجربه قرنطینه ثابت کرد این بیکاری و خانه‌نشینی ما را برای انجام ساده‌ترین امور دچار بحران کرده است.
او ادامه داد: قرنطینه نشان داد زیست تئاتر فقط در سالن رخ می‌دهد البته که سیاره ایران با همه جای جهان متفاوت است و ما شرایط خود را داریم. چراکه در دیگر کشورها تمهیداتی اندیشیده شده که هم گروه‌های هنری کمتر زیان ببینند و هم دست‌اندرکاران کمتر متضرر شوند اما اینجا با انفعال و خانه‌نشینی ما، زیست تئاتری دچار مشکلاتی بزرگ می‌شود.
فلاحت‌پیشه تاکید کرد: درست است که مردم تصور می‌کنند کرونا تمام شده و زندگی عادی خود را از سر گرفته‌اند ولی ادامه اجرای ما به این دلیل نیست بلکه همچنان معتقدیم باید شرایط کرونا در نظر گرفته شود و شرایط اصلا عادی نشده است.
این مدرس تئاتر با انتقاد از شکل‌گیری تئاتر آنلاین در برخی از مقاطع کرونایی، این شیوه را پدیده‌ای نوظهور دانست که متولیان فرهنگی خیلی شیک از آن حمایت کرده‌اند.
او خاطرنشان کرد: تئاتر آنلاین و از آن بدتر دوره‌های آموزشی آنلاین، ما را بر آن داشت تا دست از انفعال و خانه‌نشینی برداریم و فکر کنیم زیست درست تئاتر حتی در این شرایط بهتر از این پدیده‌های نوظهور است.
فلاحت‌پیشه افزود: گیرم که ما احترام بگذاریم و یک سال دیگر هم دندان روی جگر بگذاریم اما چه تضمینی وجود دارد که کرونا برطرف شود و اگر بعد از یک سال هم بخواهیم کارمان را شروع کنیم، شرایط همین است.
او درباره پر ریسک بودن اجرای تئاتر از نظر استقبال مخاطب، توضیح داد: کسانی که می‌خواهند اولین‌ها باشند، همیشه نگران حضور مخاطب هستند. هرچه بیشتر از مخاطب فاصله بگیریم، جذب دوباره او به تئاتر سخت‌تر می‌شود. تصورم این است که خوب است با رعایت یکسری از موارد بهداشتی، اجرایمان را داشته باشیم.
فلاحت‌پیشه که پیش از این با بازی در نمایش‌های گوناگونی مانند «تک سلولی‌ها» و … در تالار مولوی روی صحنه رفته است، با بیان توضیحاتی درباره ویژگی‌های این تئاتر افزود: پشت صحنه تالار مولوی نسبت به بسیاری از سالن‌ها استاندارد بهتری دارد و خود ما هم تغییراتی در کار داشته‌ایم. مثل اینکه گریمور را حذف کردیم و بازیگران خودشان آموزش دیدند و خود را گریم می‌کنند. ضمن اینکه تغییراتی در میزانسن‌ها داریم که فاصله بچه‌ها بیشتر شود. به هر حال شرایط را به نفع گروه و مخاطب عوض کرده‌ایم و امیدواریم کسانی که تئاتر و سینما جزیی از زندگی‌شان است، از نمایش ما دیدن کنند.
این کارگردان تئاتر درباره تغییرات احتمالی در گروه بازیگران نمایشش هم گفت: خودم را آماده کرده بودم که برخی از بازیگران نیایند ولی با وجود ترسی که داشتند، همه در اجرای دوباره حضور دارند. خوشبختانه در گروه خودم توانستم این اعتمادسازی را داشته باشم و امیدوارم این اعتمادسازی در مخاطب هم اتفاق بیفتد.
او در پاسخ به این پرسش که با اجرای نمایش در این شرایط، از نظر مالی هم ریسک بزرگی کرده است، گفت: همیشه کسانی که بیانیه صادر می‌کنند یا سردمدار حق‌طلبی می‌شوند، کمترین ضرر را می‌بینند چون آنان براحتی می‌توانند با بازیگران چهره کار کنند و حامی مالی هم جذب کنند اما مگر این افراد چه بخشی از بدنه تئاتر ما را تشکیل می‌دهند. مسلما بخش اعظم تئاتر ما زیست ساده‌ای را با حداقل‌ها جلو می‌برد و شرایط برای ما همیشه همین بوده است.
فلاحت‌پیشه تاکید کرد: من هرگز وارد این بازی‌ها نشدم و نخواستم برای پر کردن سالن به هر هرزگی تن بدهم. همه ما خوب می‌دانیم نمایش‌هایی که فروش آنچنانی دارند، هرگز جریان اصلی تئاتر را رقم نزده‌اند و امروز هم وضع همین است و ما همچنان در تلاشیم تا شرافت خود را رعایت کنیم.
او در پایان درباره کمک‌های احتمالی برای اجرای این نمایش گفت: هیچ کمکی از هیچ ارگان دولتی و غیردولتی نگرفته‌ایم و به آن هم دل نبسته‌ایم. چندی پیش آقای اتابک نادری لیست نمایش‌هایی را که در دوران کرونا متضرر شده بودند، گرفت ولی هم ما و هم ایشان می‌دانیم قرار نیست کمکی بشود چون می‌دانیم کجا زندگی می‌کنیم و می‌دانیم فرهنگ و هنر جایگاهی ندارد ولی وقتی حضور داشته باشیم، راحت‌تر می‌توانیم مطالبه‌گری کنیم تا زمانی که خانه‌نیشن باشیم.
آرش فلاحت‌پیشه که از 5 تیر ماه راس ساعت 20 و 30 دقیقه نمایش «پنهان‌خانه پنج در» را در تالار مولوی روی صحنه می برد، به همه مخاطبان این اطمینان را داد که شرایط این تالار شرایط درستی است.
متن این نمایش نوشته حسین کیانی است و پیش از این در اولین جشنواره تئاتر «هامون» نیز روی صحنه رفته است.


مسعود روشن‌پژوه: مدیران تلویزیون باید بدانند که فضای مجازی و تلویزیون دو مدیوم کاملاً متفاوت هستند/ معیارهای داوری «عصر جدید» ضعیف هستند/ برنامه‌های اسپانسر محور احتمال موفقیت بیشتری دارند

lسعود روشن‌پژوه با اشاره به کم‌تر شدن ممیزی‌ها در برخی برنامه‌های اسپانسرمحور تلویزیون تأکید کرد که در برنامه‌‌ای مثل «دورهمی» میزان ممیزی‌ها نسبت به دیگر برنامه‌ها بسیار کمتر است و برخی سوالاتی که مهران مدیری از مهمانانش می‌پرسد را هیچ یک از مجریان تلویزیون اجازه مطرح کردن ندارند.
مدیران تلویزیون باید بدانند که فضای مجازی و تلویزیون دو مدیوم ...

مسعود روشن‌پژوه، مجری، تهیه‌کننده و کارگردان برنامه‌های تلویزیونی، در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: به نظر من اصلی‌ترین دلیل موفقیت چند برنامه تلویزیونی که این روزها مخاطبان بسیاری دارند زمان پخش مناسب و استفاده از عوامل حرفه‌ای تلویزیون است.
روشن‌پژوه تصریح کرد: از طرفی ممیزی برای برنامه‌هایی مثل «دورهمی»، «عصر جدید» و «خندوانه» بسیار کمتر است. در هیچ برنامه‌ای مجری نمی‌تواند و اجازه ندارد از مهمانش بپرسد که تا بحال عاشق شده یا خیر. وقتی ممیزی کم‌رنگ‌تر شود طبیعی است دست برنامه‌سازها برای تولید برنامه بازتر شده و در نتیجه جذب مخاطب راحت‌تر می‌شود. برنامه‌هایی مثل «دورهمی» و «عصر جدید» و دیگر برنامه‌های اینچنین حدفاصل بین فضای مجازی و تلویزیون هستند و بیشتر برای این ساخته می‌شوند که در فضای مجازی فالوور جمع شود و در شرایطی که این اتفاق رخ می‌دهد طبیعی است که برنامه مورد استقبال مخاطب قرار گیرد.
او افزود: مدیران تلویزیون باید بدانند که فضای مجازی و تلویزیون دو مدیوم کاملاً متفاوت هستند و در بهترین حالت می‌توانند مکمل یکدیگر باشند. زمانی هیچوقت ماهواره را هیچ مدیری قبول نداشت و اسمی از آن نمی‌برد اما پس از اینکه رقابت جدی شد تصمیم گرفتند که به نقد برنامه‌های ماهواره بپردازند. فضای مجازی نیز چنین وضعیتی در تلویزیون دارد، زمانی اینستاگرام و تلگرام را تلویزیون به رسمیت نمی‌شناخت اما پس از مدتی کانال‌های تلگرام و پیج‌های اینستاگرام از تلویزیون سر در آوردند.
این مجری در ادامه گفت: به هر حال این برنامه‌های آنتن را پر کرده‌اند اما وضعیت عجیب تلویزیون مخاطب را در دوگانگی قرار داده و می‌بینیم به عنوان مثال در یک شبکه یک روحانی در برنامه از اشکالات شرعی غیبت در حال صحبت است و این کار را نهی می‌کند و یک برنامه اسپانسرمحور که ممیزی برای آن کمتر لحاظ می‌شود همان لحظه در شبکه‌ای دیگر دقیقاً مجری‌اش مشغول غیبت یک نفر است.
این مجری قدیمی تلویزیون در ادامه اظهار داشت: موضوعات زردی مثل طلاق و ازدواج بازیگران و هنرمندان تا چه زمان می‌تواند برای مردم جذاب باشد را نمی‌دانم اما به هر حال این موضوعات نیز به مرور جذابیت خود را از دست می‌دهند. تلویزیون با این برنامه‌ها مردم را به فضول بودن تشویق می‌کند و به نوعی فضول بار می‌آورد. من در بسیاری از این برنامه‌های نکات اخلاقی و حتی رعایت اصول اخلاقی را نمی‌بینم. تاک شو از زمان اختراع تلویزیون وجود داشته و همچنان جزو پربیننده‌ترین برنامه‌های این رسانه است اما تاک‌ شوها اصولی دارند که باید رعایت شود، باید پرسش‌ها صادقانه پاسخ داده شوند، در همه جای دنیا وضعیت به همین شکل است و خبرنگارهای پاپاراتزی وجود دارند که اگر یک هنرمند مقابل دوربین دروغ بگوید خبرنگاران پاپاراتزی حقیقت گفته‌هایش را پیدا کرده و او را لو می‌دهند اما در ایران هر کس هر پاسخی که دلش بخواهد می‌دهد. در شهرستان‌ها عوامل سرگرم‌کننده نسبت به تهران و مراکز استان‌ها کمتر است و میزان تأثیرپذیری مردم از برنامه‌های تلویزیون بسیار بالاست.
مجری برنامه «مسابقه محله» تصریح کرد: برنامه «خندوانه» ترکیبی از برنامه‌های موفق تلویزیون در سال‌های گذشته است، برنامه‌هایی مثل «مسابقه محله»، «عمو قناد» و… را در «خندوانه» می‌توان دید که البته کار درستی است. برنامه‌ای مثل برنامه «عصر جدید» یک برنامه کاملاً کپی از برنامه‌های دیگر در شبکه‌های ماهواره‌ای است که با کیفیت بیشتر در همین روزها پخش می‌شوند. در این برنامه‌ها افرادی که حاضر می‌شوند و اجرا دارند اگر بتوانند امتیاز کافی را دریافت کنند و مورد توجه مخاطبان قرار گیرند توسط خود شبکه و عوامل تولید برنامه حمایت شده و به نوعی آینده درخشانی در انتظارشان است اما در برنامه‌های استعدادیابی ما چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد و افراد تنها برای کسب یک مقام یا دیده شدن برنامه‌ای اجرا می‌کنند و کنار می‌روند.
روشن‌پژوه در ادامه اظهاراتش گفت: استفاده از فرمتی که پیش‌تر در کشورهای دیگر برای برنامه‌سازی نتیجه‌بخش بوده اتفاق خوبی است اما شرط مثبت دانستن آن ایرانیزه شدن این طرح و ایده است. برنامه‌های ما باید با فرهنگ خودمان همخوانی داشته باشند. هیأت داوران باید در زمینه‌های مختلف متخصص باشند و افراد صاحب نظری باشند، به نظر من هیأت داوران «عصر جدید» می‌توانست قوی‌تر باشد و در حال حاضر در این برنامه خیلی مواقع نمی‌توان تشخیص داد که یک نفر بر چه اساس امتیاز کامل می‌گیرد یا یک نفر بر چه اساس حذف می‌شود؛ به نظر من معیارهای داوری در برنامه احسان علیخانی بسیار ضعیف است.
این مجری در پایان تصریح کرد: امروز برنامه‌های اسپانسرمحور با توجه به اینکه تلویزیون به شدت نیازمند اسپانسر است احتمال موفقیت بیشتری دارند. یک اسپانسر اصرارهایی در ساختار برنامه دارد که تلویزیون مجبور است بپذیرد و به همین دلیل می‌بینیم که چند برنامه با استقبال خوبی مواجه شده ولی دیگر برنامه‌های تلویزیون که شاید حتی زحمت بیشتری برای آن‌ها کشیده شده اصلاً دیده نمی‌شوند.



تا روشن نشدن تکلیف اکران ترجیح می‌دهیم سینما بسته بماند

حمید ناجیان با اشاره به نبود شرایط مناسب و عدم اکران فیلم‌های خوب و موفق در گیشه تأکید کرد که اگر بازگشایی سینماها با فیلم‌های خوبی صورت نگیرد و سازمان سینمایی از فیلم‌های اکران شده حمایت نکند، سینمای ایران اکران تابستان را هم از دست می‌دهد.
تا روشن نشدن تکلیف اکران ترجیح می‌دهیم سینما بسته بماند

حمید ناجیان، مدیر روابط عمومی سینما ایران، در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: سینما ایران همانند بسیاری از سینماهایی که در روز اول بازگشایی تعطیل بودند همچنان تعطیل است و دلیل اصلی این اتفاق نبود فیلم مناسب برای اکران است.
ناجیان تصریح کرد: متأسفانه اکثر تهیه‌کننده‌ها و صاحبان فیلم ترجیح می‌دهند که در این شرایط فیلمشان اکران نشود و این در حالی است که ما نیاز داریم تا بازگشایی سینماها را با فیلمی قوی و پرمخاطب آغاز کنیم. در حال حاضر فیلم‌های قدیمی زیادی هستند که پیش از عید نوروز اکران شدند اما این فیلم‌ها دیگر کشش ندارند و مخاطبی برای دیدن آن‌ها حاضر به خرید بلیت نیست.
او افزود: شروع دوباره کاری که نزدیک به چهار ماه تعطیل بوده نباید ضعیف باشد، سینما نیاز به شروعی قدرتمند دارد و شروع اکران با این فیلم‌ها شروعی بسیار ضعیف و رو به عقب است. ما در سینما ایران کارهای ضدعفونی را انجام داده‌ایم و همه شرایط فراهم است اما فیلم خوب هم لازم است تا بتوان انتظار داشت که مردم به سینما بیایند.
مدیر روابط عمومی سینما ایران اظهار داشت: ما حتی با بازگشایی سینماها در شرایط حاضر با همین فیلم‌های قدیمی مشکلی نداریم اما کسی حاضر به خرید بلیت نیست. طبیعی است که وقتی بلیتی فروخته نشود سینما تعطیل باشد. به نظر من متولی اصلی فرهنگ و هنر که وزارت ارشاد و سازمان سینمایی است باید از سینماها و فیلم‌هایی که اکران می‌شوند به شکل‌های مختلف حمایت کند تا بتوانیم به اکران در تابستان امیدوار باشیم. اگر این شرایط ادامه‌دار باشد قطعاً اکران تابستان را از دست می‌دهیم و این از دست دادن برای ما بسیار گران تمام می‌شود و شاید مدت‌ها زمان ببرد تا سینما بتواند دوباره سر پا بایستد و فعالیت خود را ادامه دهد.است، سینماهای ایران از امروز یکم تیرماه پس از 4 ماه تعطیلی به دلیل جلوگیری از شیوع ویروس کرونا فعالیت خود را آغاز کرده و چند روز پیش دو فیلم مهم «شنای پروانه» و «خوب بد جلف 2» که برای اکران نوروز در نظر گرفته شده بودند از اکران انصراف داده و در حال حاضر سینماها با چند فیلم قدیمی مثل «جهان با من برقص» اکران خود را آغاز کرده‌اند.

فروش بنای مکعبی قرن پنجم زواره بدون نظر میراث

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری اردستان گفت: به تازگی فردی اقدام به خریداری سه و نیم دانگ قلعه سنگ بست زواره بدونِ نظر کارشناسی میراث فرهنگی کرده است.

فروش بنای مکعبی قرن پنجم زواره بدون نظر میراث؟! - ایسنامهدی مشهدی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: قلعه سنگ بست از قدیم به افرادی ارث رسیده است و آنها حدود یک‌دانگ این بنا را با هدف حفظ بنا به میراث فرهنگی هدیه می‌دهند ولی متأسفانه اداره کل میراث فرهنگی این افراد را الزام به سند نکرده است.
وی با بیان اینکه اداره میراث فرهنگی در سال‌های گذشته مرمت‌هایی را در این بنای تاریخی با هزینه حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون انجام داده است، افزود: این قلعه تاریخی در قرن پنجم هجری بنا شده و در بافت تاریخی و ثبت ملی شهر زواره قرار دارد.
رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری اردستان با بیان اینکه در چند روز گذشته فردی اقدام به خریداری سه و نیم دانگ این قلعه بدون نظر کارشناسی میراث فرهنگی می‌کند، گفت: اداره میراث فرهنگی نسبت به قیمت‌گذاری این قلعه اعتراض کرده و پیگیر موضوع چگونگی نحوه واگذاری این بنای تاریخی است.
مشهدی با بیان اینکه اداره میراث فرهنگی شهرستان در ابتدا با توجه به برگه صلح نامه‌ای که دارد اقدام به صدور سند یک‌دانگ خود می‌کند، گفت: هدف اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری حفظ این بنای تاریخی است و حتی از سرمایه‌گذار بخش خصوصی هم استقبال می‌کند.
وی با بیان اینکه در حال حاضر بنا به لحاظ استحکام‌بخشی به مرحله‌ای رسیده که خطر تخریب و ریزش ندارد، گفت: با هماهنگی که با دادگاه زواره انجام شده، قرار است مالک‌های این بنای تاریخی هرگونه اقدامی را که بخواهند انجام دهند با هماهنگی اداره میراث فرهنگی شهرستان باشد.
قلعه “سنگ بست” از نمادهای تاریخی زواره است که در بافت تاریخی شهر قرار دارد. این قلعه از بزرگترین و مستحکم‌ترین قلعه‌های کشور پس از قلعه الموت رودبار قزوین است که در قرن پنجم هجری قمری به دست ابوعلی دهدار زواره‌ای بنا شده است.
این قلعه به صورت مکعبی شکل بنا شده است و در زوایای آن چهار برج استوانه‌ای شکل به چشم می‌خورد و برفراز آن جایگاه دیده بانی بوده که نیروها دورتادور حصار شهر را تحت مراقبت و کنترل داشته‌اند و فضای درونی این قلعه در دو طبقه به صورت چهار صفه‌ای است.
وی یادآورشد، گفته می‌شود در اوایل قرن هفتم هجری، هجوم مغولان به شهر زواره به بهانه تخریب این قلعه مستحکم بوده است.
به گزارش ایسنا، شهر تاریخی زواره با وسعتی حدود 340 هکتار در قسمت شرقی استان و در فاصله 120 کیلومتری اصفهان و دردل کویر مرکزی ایران قرار دارد و حتی بسیاری زواره را به جاذبه‌های کویری و گردشگری‌اش می‌شناسند. این قلعه دفاعی سال 1381 با شماره 6144 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

۸ تیر ۱۳۹۹

پرونده‌سازی جدید در زندان؛ جلسه دادگاه آتنا دائمی برگزار شد

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات آتنا دائمی، کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین از بابت پرونده‌ای که در دوران حبس علیه او گشوده شده امروز یکشنبه ۸ تیرماه در شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه ۸ تیرماه ۱۳۹۹، جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات آتنا دائمی، کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین در شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمدرضا عموزاد برگزار شد.

پس از پایان این جلسه دادگاه با حضور آتنا دائمی و وکیل مدافع وی ‏⁧مصطفی نیلی برگزار شد، به آنها گفته شده که دادگاه به زودی اقدام به صدور رای خواهد کرد.
اتهامات خانم دائمی در این پرونده که با شکایت وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه علیه وی گشوده شده “تبلیغ علیه نظام” و “اخلال در نظم زندان” عنوان شده است.
دادگاه درخصوص مصداق اتهام “تبلیغ علیه نظام” به صدور بیانیه‌ها و نوشتن نامه‌های منتسب به وی و در خصوص اتهام “اخلال در نظم زندان” به برقراری جشن، بزم و پایکوبی در مراسم سوگواری امام حسین، استناد کرده است.

این اتهامات در حالی مطرح شده که خانم دائمی این اتهامات را از پایه بی‌اساس خوانده و مدعی شده به عنوان مثال در خصوص دلایل انتساب اخلال در نظم زندان هیچگونه جشنی در آن ایام از طرف وی و دیگر هم‌بندیان او برپا نشده است.

آتنا دائمی در تاریخ ۱۸ خردادماه ۱۳۹۹ نیز جهت تفهیم اتهام از بابت پرونده دیگری که اخیرا برای وی گشوده شده است، در دادسرای اوین حاضر شد. در این جلسه خانم دائمی توسط شعبه ۲ بازپرسی دادسرای اوین به ریاست قاضی حاجی مرادی به اتهام “اخلال در نظم زندان از طریق سر دادن شعار علیه جمهوری اسلامی” مورد تفهیم اتهام قرار گرفت.

آتنا دائمی در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۹۴ توسط قاضی مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهامات “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری” به ۱۴ سال حبس محکوم شد. حکم وی توسط دادگاه تجدیدنظر به ۷ سال تقلیل یافت که نهایتا با اعمال ماده ۱۳۴، ۵ سال آن قابل اجرا بود.

در زمانی که خانم دائمی در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در بند زنان زندان اوین بود، به همراه گلرخ ابراهیمی ایرایی با گشایش پرونده دیگری مواجه و نهایتا توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۳ سال و ۷ ماه حبس تعزیری محکوم شد. دادگاه همچنین علاوه بر این هر یک از این دو شهروند را به ۲ سال محرومیت از عضویت در گروه ها و احزاب محکوم کرد. این حکم مدتی بعد در مرحله تجدید نظر بدون تشکیل جلسه دادگاه عینا تائید و به آنان ابلاغ شد. بر اساس حکم صادره با اعمال ماده ۱۳۴ مدت ۲ سال و ۱ ماه از این حبس برای هر یک از آنها قابل اجرا است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38812

می‌خواهند اصفهان را مانند خیابانِ منحرفِ آمستردام هلند کنند/ دوچرخه‌سواری زنان زیر سقف معقول است

نماینده مجلس یازدهم شورای اسلامی گفت: سعی می‌کنیم با همکاری دولت امور را اصلاح کنیم. اما مجلس با کسی عقد اخوت نبسته، یا چک سفیدامضا به کسی نداده است. مشکلات با تعامل حل نشود، ما هم تیغ جراحی به دست می‌گیریم.می‌خواهند اصفهان را مانند خیابانِ منحرفِ آمستردام هلند کنند/ دوچرخه‌سواری زنان زیر سقف معقول است
اعتمادآنلاین| نماینده مجلس یازدهم شورای اسلامی گفت: سعی می کنیم با همکاری دولت امور را اصلاح کنیم. اما مجلس با کسی عقد اخوت نبسته، یا چک سفیدامضا به کسی نداده است. مشکلات با تعامل حل نشود، ما هم تیغ جراحی به دست می‌گیریم.

با وجود اینکه مشکلات اقتصادی سیر صعودی دارد و بنا شده بود، معیشت مردم اولین اولویت مجلس یازدهم باشد، اما می شنویم که موضوعاتی مانند فیلترینگ اینستا یا دوچرخه‌سواری زنان، زودتر مورد توجه نمایندگان قرار گرفت. به ویژه، پس از آنکه دوچرخه‌سواری زنان در اصفهان که از طرف امام جمعه آن شهر نقد شده است، و با توجه به این که قانون صراحتا از این کنش را جرم تلقی نکرده است، نظر اعضای قوه مقننعه و رویکرد آنها مهم تلقی می شود.

در این باره با محمدتقی نقدعلی، نماینده مردم خمینی شهر در مجلس یازدهم شورای اسلامی گفتگو کردیم.

محمدتقی نقدعلی، نماینده مردم خمینی‌شهر در مجلس یازدهم شورای اسلامی، در واکنش به چالش‌هائی که در اصفهان در خصوص دوچرخه‌سواری زنان بوجود آمده است، اظهار کرد: این درست نیست که می گویند دوچرخه‌سواری بانوان امری نیست که منعیت قانونی داشته باشند. اگر ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی را مدّنظر قرار دهیم، می توانیم دوچرخه‌سواری زنان را غیرقانونی تلقی کنیم. این قانون می گوید که هر کس فعل حرامی را در ملع عام انجام دهد، باید مجازات شود. بنابر فتوای اکثر مراجع تقلید و فتوای صریح رهبر انقلاب، دوچرخه‌سواری بانوان، در ملع عام و منظر عموم حرام است. اگر این فتوا را به ماده ۶۳۸ مجازات اسلامی ملزم بکنیم، این فعل غیرقانونی تلقی می‌شود.

دوچرخه‌سواری زنان زیر سقف معقول است

نقدعلی در ادامه گفت: امروز کمپین‌هایی که در خارج از کشور به راه افتاده این را به عنوان یک نماد انحراف القا می کنند. مثلا می بینیم بعضی رسانه‌های خارجی می زنند که اصفهان بنا بود به خیابان آمستردام هلند تبدیل شود. شما جستجو کنید یا اگر اطلاعاتی دارید ببینید خیابان آمستردام هلند نماد چیست؟ نماد انحراف است.

لذا حتی اگر دوچرخه‌سواری زنان جائز هم باشد، اسباب سواستفاده است. البته ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر با شهرداری و ارگان‌های مربوطه مانند اداره کل ورزش و جوانان رایزنی کرده که مکان‌های سرپوشیده و دارای حفاظ را برای دوچرخه‌سواری زنان اختصاص دهد مثل باغ بانوان و سالن‌های سرپوشیده یا استادیوم‌هایی که در منظر عمومی نیستند. در این شرایط دوچرخه‌سواری زنان معقول است و مسئله حادی نیست، منتهی رسانه‌های معاند خارجی و بعضی از انسان‌های جاهل داخلی این مطلب را در بوق و کرنا می کنند ولی امروز این را عرض می کنم که اولویت مسئولان معیشت و اشتغال و مشکلات اقتصادی است.

مجلسیان چه می‌کنند، مردم از نظر معیشتی در مضیقه هستند

نماینده مجلس یازدهم شورای اسلامی، با تاکید بر اینکه نباید امروز دوچرخه‌سواری زنان اولویت مسئولین بشد، بیان کرد: امروز با دلار ۲۰ هزار تومان روبرو هستیم. من از نمازجمعه این هفته که تا به درب مصلا برسم، دیدم که استغاثه و فریادرس خواهی مردم بلند است که مجلسیان چه می کنید. مردم از نظر معیشتی در مضیقه هستند. نباید خیلی در دام رسانه‌ای و موج‌آفرینی بیافتیم. الویت اول کشور معیشت، اقتصاد، اشتغال و تورم مردم است.

دولت تمام مقوله‌های اقتصادی را به برجام گره می‌زند

نقدعلی به این پرسش که «به نظر می آید کنترل قیمت‌ها و ارز از دست متولیان در رفته است. با توجه به شرایط تحریم‌ها، که به آن وضعیت نابسامان جهان (به دلیل کرونا) هم اضافه شده است، آیا شما امیدوار هستید که هنوز راهکاری وجود داشته باشد؟» پاسخ داد: متاسفانه اقتصاد در ۷ سال گذشته، مسیر اشتباهی را طی کرده است. دولت تمام اولویت را رها کرد و تمام مقوله‌های اقتصادی کشور را به بحث برجام و ۵ به علاوه ۱ و غرب گره زدند. ما توان داخلی، تقویت تولید داخلی، را از دست دادیم. ظرفیت داخلی را فراموش کردیم و کار به اینجا رسیده است. اما می شود کاری کرد.

پرداختن به دوچرخه‌سواری زنان، برای پنهان ماندن ضعف‌های مدیریتی

وی افزود: الویت اول مجلس اصلاح ساختار مالیاتی و اقتصادی کشور است. بحث مبارزه با قاچاق است. لابلای کار ممکن است مسائلی مانند دوچرخه‌سواری مطرح شود که نظراتی ارائه شوند. اما این نظرات مجلس نیست. اینکه مسائل حاشیه‌ای را به عنوان نظر مجلسیان بولد می کنند، شیطنت‌های رسانه‌ای است. البته پشت نقاب این رسانه‌ها کسانی هستند که صلاح ملت را نمی‌خواهند. سوءمدیریت کرده‌اند و الان می خواهند سوءمدیریت خود را توجیه کنند.

دولت بداند با تعامل مشکلات حل نشود، مجلس تیغ جراحی به دست می گیرد

نقدعلی در پایان گفت: مجلس با قدرت به سر کار آمده است. ولو به تدریج ولی روند را اصلاح خواهد کرد. متاسفانه نظارت بر بازار انجام نمی شود. برای جلوگیری از احتکار کاری نمی شود. مالیات بر مسکن‌های خالی و مبارزه با قاچاق، قوانینی هستند که مدت‌ها است تصویب شده‌اند، اما اجرا نمی شوند. متاسفانه سال‌های گذشته راهکارهای دورزدن تحریم را به دشمنان معرفی کردیم و دست خودمان را بستیم. به هر روی ما سعی می‌کنیم که با همکاری دولت امور را اصلاح کنیم. اما باید بگویم که مجلس، با کسی عقد اخوت نبسته، یا چک سفید امضا دست کسی نداده است. بنابراین، اگر مشکلات با تعامل حل نشد، ما هم تیغ جراحی به دست می گیریم.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38809

فاطمه اسماء اسماعیل زاده با تودیع قرار وثیقه از زندان بیرجند آزاد شد

فاطمه اسماء اسماعیل زاده، شهروند اهل بیرجند و همسر امیرمهدی جلایری، زندانی سیاسی که پیشتر در زندان بیرجند محبوس بود امروز شنبه ۷ تیرماه با تودیع قرار وثیقه موقتا و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

خانم اسماعیل زاده در تاریخ ۵ دی‌ماه ۹۸ به شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب بیرجند احضار و به دلیل عدم توانایی در تامین قرار وثیقه به زندان بیرجند منقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز شنبه ۷ تیرماه ۱۳۹۹، فاطمه اسماء اسماعیل زاده، شهروند اهل بیرجند و همسر امیرمهدی جلایری، زندانی سیاسی موقتا و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

آزادی خانم اسماعیل زاده با تودیع قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومان صورت گرفته است.
فاطمه‌اسما اسماعیل‌زاده در تاریخ ۱ دی‌ماه ۱۳۹۸ طی ابلاغیه‌ای به شعبه ۱ دادسرای بیرجند به ریاست قاضی علی مرادی سنگچولی احضار شد.

خانم اسماعیل زاده در تاریخ ۵ دیماه ۹۸ و در آخرین روز فرصت تعیین شده به دادسرا مراجعه کرد و به دلیل عدم توانایی در تامین قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی که برای وی تعیین شده بود، بازداشت و به زندان بیرجند منتقل شد.

اتهامات مطروحه علیه خانم اسماعیل زاده “تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری” عنوان شده است.

سیده فاطمه اسما اسماعیل زاده، دکتر روانشناس و کارمند رسمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بودند که به دلیل همین اتهام از شغل خود نیز تعلیق شده است.

خانم اسماعیل زاده همسر امیرمهدی جلایری، زندانی سیاسی که پیشتر در زندان بیرجند محبوس بود است. پس از بازداشت وی دختر ۷ ساله، دختران دوقلوی ۱۲ ساله و پسر ۱۶ ساله این زوج زندانی به تنهایی و در منزل استیجاری خانواده سکونت داشتند.

پیشتر یک منبع نزدیک به خانواده وی در خصوص آزار قضایی خانم اسماعیل زاده به هرانا گفت: “خانم اسماعیل زاده پیش از بازداشت چندین بار توسط اداره اطلاعات خراسان جنوبی مورد بازجویی و تهدید قرار گرفته بودند. حتی یک بار چهار مامور اطلاعات سوار بر ماشین سمند قصد تهدید و ربایش ایشان را داشتند. طی این مدت نیز چند بار با فرزندان خود تماس گرفته‌اند. بچه ها نگران و مضطرب هستند و تنها گریه می‌کنند”.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38807

بازداشت یک فعال محیط زیست در سنندج

یک فعال محیط زیست در سنندج توسط نیروهای امنیتی اداره اطلاعات بازداشت شد.

صبح امروز یکشنبه ۸ تیرماه، نیروهای اداره اطلاعات سنندج «فرانک جمشیدی»، عضو جمعیت سبز کردستان را در منزل شخصی‌اش بازداشت کردند.

به گفته نزدیکان خانم جمشیدی، ماموران لباس شخصی ضمن تفتیش منزل، برخی از وسایل شخصی او مثل کامپیوتر و گوش تلفن همراه را نیز با خود برده‌اند.

به نظر می‌رسد این فعال محیط زیست جهت بازجویی به بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهر منتقل شده باشد.

فرانک جمشیدی پیشتر در پاییز ۱۳۹۷ در جریان بازداشت گسترده و جمعی فعالان محیط زیست و اعضای شاخه کردستان حزب وحدت ملی چندین بار توسط نهادهای امنیتی احضار و در مورد فعالیت‌های خود و همسرش آرمین اسپرلوس که آن زمان در بازداشت بود، مورد بازجویی قرار گرفت.

بر اساس گزارش شبکه حقوق بشر کردستان، بازداشت خانم جمشیدی در حالی صورت می‌گیرد که روز گذشته افشین شیخ‌الاسلامی، فعال مدنی در سنندج هم توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شده است؛ او از جمله فعالانی بود که پاییز سال ۱۳۹۷ به مدت یک ماه بازداشت شد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38804

سه بار اقدام به خودکشی یک دختر به دلیل آزار جنسی توسط معلم خصوصی

یک دختر پشت کنکوری که در سال گذشته توسط معلم خصوصی خود مورد تجاوز قرار گرفته بود، تاکنون سه بار اقدام به خودکشی کرده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، مادر این دختر گفت: “از مهرماه سال گذشته برای تقویت دروس دخترم و آماده شدنش برای کنکور تصمیم گرفتم او را برای کلاس خصوصی ثبت نام کنم. طی تحقیقات و پرس و جویی که از دوستان دخترم کردم، یکی از استادان را که مرد جوانی بود و تعریفش را زیاد شنیده بودم، را به من معرفی کردند”,.

وی افزود: “بالاخره تصمیم خود را گرفتم و دخترم را در یکی از همین موسسات ثبت نام کردم و از هفته بعد دخترم در کلاس‌های این موسسه شرکت کرد. او خیلی از استاد جدیدش تعریف می کرد؛ نحوه تدریس‌اش و این که چه روش تدریس خوبی دارد و او بهتر مفاهیم را می فهمد”.

مادر این دختر ادامه داد: “با این تعاریفی که دخترم از استادش می کرد، من هر روز از انتخابم بیشتر احساس رضایت می کردم و همین باعث شده بود تا اعتمادم روز به روز به این موسسه و این استاد بالاتر برود. تا این که در اوسط بهمن سال گذشته متوجه تغییر رفتارهایی در دخترم شدم. او مثل سابق از استادش تعریف نمی کرد. از آن دختر پرشور و حالی که قبلا وقتی از موسسه می آمدیم با ذوق و شوق شروع به تعریف کردن از کلاسش می کرد، دیگر خبری نبود.”

این زن اظهار داشت: “ساکت شده بود و گوشه گیر و چند جلسه ای هم بود که به بهانه های مختلف از رفتن به کلاسش سر باز می زد. روزها پشت سر هم می گذشت وحال دخترم بدتر می شد تا این که متوجه شدم گاهی اوقات شب ها نیز از اتاقش صدای داد و فریاد می آید. این تغییر رفتار و حرکات من را بیشتر نگران می کرد تا این که تصمیم گرفتم او را نزد روان شناس ببرم. دخترم چندین بار کارش به خودکشی کشیده شد و پزشکان با تجویز دارو و شست وشوی معده اش او را از مرگ حتمی نجات دادند. دخترم لب باز نمی کرد و از حقیقت ماجرا پرده برنمی داشت. بعد از چند جلسه مشاوره بود که متوجه ماجرا شدم.”

او بیان کرد: “آنجا بود که متوجه شدم معلم خصوصی دخترم را مورد آزار و اذیت قرار داده بود. دخترم تا الان سه بار دست به خودکشی زده و با این که جلسات روانکاوی را برای او شروع کرده‌ام اما هنوز موفق نشده‌ام و به هیچ نتیجه‌ای نرسیده‌ام.”

گفتنی است در ادبیات عرفی رسانه های دارای مجوز از کلمه آزار و اذیت برای اشاره به تجاوز و اشکال مختلف آسیب های جنسی استفاده می شود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38799

نقش رسانه‌های دولتی ایران در اعتراف‌گیری و سرکوب

۲۶ ژوئن که امسال مصادف شده با ششم تیرماه، در تقویم سازمان ملل متحد روز جهانی «حمایت از قربانیان شکنجه» است، شکنجه‌ای که می‌تواند ابعاد آسیب جسمی و روحی‌اش تا حدی باشد که بر همه سال‌های عمر قربانی سایه اندازد.

سازمان ملل متحد ۲۳ سال پیش این روز را با این هدف نام‌گذاری کرد که اعمال شکنجه‌های جسمی و روحی و انواع رفتارهای ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز در سراسر دنیا متوقف شود، با این حال شکنجه همچنان ابزاری در دست برخی حکومت‌هاست برای تثبیت قدرتشان و سرکوب هر صدای مخالف یا منتقد.

حکومت جمهوری اسلامی ایران یکی از آنهاست، این را مدافعان حقوق بشر می‌گویند. سازمان عدالت برای ایران و فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر به همین مناسبت گزارش تحقیقی مشترکی منتشر کرده‌اند، گزارشی مفصل با نام: «حکومت اورولی؛ صدا و سیمای جمهوری اسلامی به مثابه سلاح سرکوب جمعی».

نام این گزارش از جورج اورول نویسنده رمان مشهور ۱۹۸۴ گرفته شده است، این رمان دنیایی را به تصویر می‌کشد که در آن همه چیز و همه کس در فضایی کاملاً امنیتی تحت کنترل حکومتی تمامیت‌خواه‌ قرار دارند، حکومتی که آزادی‌های فردی را نقض می‌کند، به حریم خصوصی شهروندان وارد می‌شود و همه رفتارهای آنان را زیر نظر می‌گیرد تا هیچ کس جرات انتقاد از نظام حاکم را نداشته باشد.

سازمان عدالت برای ایران و فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر در گزارش خود رفتار جمهوری اسلامی را با چنین سیستمی قابل مقایسه دانسته‌اند.

ظاهراً روش جدید اِعمال فشار توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران مدیریت و اجرا می‌شود
بیشتر در این باره:
نسخه‌برداری از ۱۹۸۴ برای کنترل کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی
این دو نهاد می‌گویند دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی شامل وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه با گرفتن اعتراف‌های اجباری، ورود به حریم خصوصی افراد و‌ دریافت اطلاعات شخصی از طریق تلفن همراه آنان و دسترسی به ایمیل‌ها و صفحاتشان در شبکه‌های اجتماعی برای آنان سناریو می‌سازد و صدا و سیمای جمهوری اسلامی آنها را پخش می‌کند.

در یک دهه گذشته بیش از ۸۶۰ مورد از این اعتراف‌ها و برنامه‌ها از تلویزیون حکومتی ایران پخش شده‌ است.

محمد نیری حقوقدان و از مدیران سازمان عدالت برای ایران دراین‌باره می‌گوید:

«تعداد زیادی که واقعاً شوک‌آور است. تعدادی که در این مدت زمان، فقط در ۱۰ سال گذشته توانستیم بررسی و ثبت کنیم و شامل موارد قطعی نمی‌شود. تعداد موارد [واقعی] بسیار بیشتر از این است. و این تعداد شامل صدها مورد اعتراف اجباری است، یعنی ما ۳۵۵ مورد اعتراف اجباری پیدا کردیم. بیش از ۵۰۰ مورد محتوای افتراآمیز علیه افراد پیدا شده است. و این تعداد زیاد، نشان میدهد که این [برخورد] سیستماتیک و نظام‌مند است.»

اقدامی سیستماتیک که در یک دهه گذشته صدها تن شامل روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشر، مدافعان حقوق اقلیت‌ها، فعالان محیط زیست، هنرمندان و شهروندان دوتابعیتی‌ قربانی آن شده‌اند.

قربانی شکنجه و رفتارهای ظالمانه‌ای که آثار روانی‌اش ماندگار است و حاصلش گرفتن اعتراف‌هایی اجباری از افراد، اعتراف‌هایی اجباری که به گفته سازمان عدالت برای ایران و فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر با هدف «ایجاد ترس و کنترل جامعه» گرفته و پخش می‌شود و در موارد بسیاری دادگاه با استناد بر آنها افراد را محکوم می‌کند.

محمد نیری می‌گوید:

«جمهوری اسلامی از این طریق می‌خواهد ایدئولوژی خودش را تثبیت کند، کنترل اجتماعی را اِعمال کند، و تاثیر مستقیمی که این نوع برنامه‌ها دارند، این است که در وهله اول تاثیری سرکوبگرانه بر جامعه مدنی دارد. هر کسی این اعترافات را ببیند، بلافاصله خودش را می‌بیند که ممکن است این من باشم، این اتفاق برای من بیفتد. این مرحله برای خیلی از فعالان اجتماعی، حتی بدتر از مجازات زندان و محدودیت‌های دیگر است. ما با خیلی از قربانیان صحبت کردیم و بسیاری از آنها به ما گفته‌اند که پخش این اعترافات علیه ما دردناک‌تر و تجربه بسیار سنگین‌تری بوده از خود آن مجازاتی که بعدش دیدیم در زندان. و این ترس و کنترل و ایجاد جو ناامنی در جامعه، در واقع یکی از کارکردهای اصلی موارد این چنینی است.»

ایجاد جو ناامنی در جامعه تا کسی جرات انتقاد نداشته باشد.

سازمان عدالت برای ایران می‌گوید بنا بر شواهد موجود و اظهارات قربانیان، همه اعتراف‌گیری‌ها به اجبار و با استفاده از فشارهای جسمی و روانی است.

ایجاد صحنه اعدام ساختگی، حبس در سلول انفرادی، ارعاب،‌ تهدید به تجاوز جنسی و نگهداری زندانی در شرایط غیرقابل تحمل از جمله روش‌هایی است که برای اعتراف‌گیری به کار می‌رود و در این گزارش مستند شده است.

رفتارها و اقداماتی که محمد نیری حقوقدان آنها را مصداق شکنجه می‌داند:

«تقریبا تمام مواردی که ما داریم راجع به اعتراف اجباری صحبت میکنیم، این است که افراد یا مورد شکنجه فیزیکی و روحی قرار گرفته‌اند، خودشان یا اعضای خانواده‌شان تهدید جانی یا تهدید به آسیب فیزیکی و جسمی شده‌اند، یا تهدید به افشای اسرار خصوصی‌شان شده‌اند. در هر صورت یکی از عوامل شکنجه فیزیکی یا رفتارهای تحقیرآمیز نیروهای دولتی در موردشان اِعمال شده و مجبور شده‌اند این کار را بکنند. البته تمرکز ما بیشتر روی این است که خود این اخذ اعتراف، خود این در مقابل دوربین قراردادن و ضبط و پخش این اعتراف از رسانه‌های حکومتی، خود این در حکم یک شکنجه مضاعف است. این امر باید به عنوان یک شکنجه توسط جامعه بین‌المللی مورد شناسایی قرار بگیرد.»

شکنجه‌ای که از چهار دهه پیش ادامه دارد با همکاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، سازمانی عریض و طویل با بودجه‌ای چند صد میلیارد تومانی.

سازمان عدالت برای ایران و فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر از صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان «ابزار سرکوب گسترده» در ایران نام برده‌اند که با همکاری وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران نقش مهمی در ضبط و پخش اعتراف‌های اجباری دارد و از جامعه جهانی خواستار برخورد با این سازمان شده‌اند. سازمانی که در این گزارش از آن با عنوان «سلاح سرکوب جمعی» نام برده شده است.

محمد نیری در این باره می‌گوید:

«در این گزارشی که منتشر شده تمرکز اصلی روی سازمان صداوسیما بوده است. صداوسیما اگرچه در حال حاضر تنها عامل پخش این اعترافات نیست، ولی نقش اصلی با صداوسیماست. هنوز مثلا اخبار بیست‌وسی و تولیدات صداوسیماست که تلویزیون ملی ایران است و [طبق] بسیاری از مصاحبه‌هایی که ما با قربانیان انجام دادیم، می‌دانیم که مثلا بخشی از گزارشگران صداوسیما در زمان ضبط این اعترافات اجباری حضور داشته‌اند و با دوربین‌های صداوسیما، و در واقع از امکانات صداوسیما استفاده می‌شود. بنابراین تمرکز ما بر صداوسیماست، به عنوان یک نهاد اصلی، که نقش‌اش را در واقع به عنوان یک رسانه ملی از دست داده و به یک نهاد سرکوب تبدیل شده است.»

سرکوب‌ها و اعتراف‌گیری‌هایی که قدمتی به اندازه عمر جمهوری اسلامی دارد و این گزارش موفق شده است ۸۶۰ مورد آن را در یک دهه گذشته مستند کند.

فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و سازمان عدالت برای ایران از جامعه جهانی خواسته‌اند که پخش اعترافات اجباری، سرقت اطلاعات خصوصی افراد و برنامه‌های افترا‌آمیز را به عنوان شکلی از شکنجه و رفتار ظالمانه به رسمیت بشناسد و با تصویب قوانینی این اقدامات را قابل پیگرد قضایی بداند.

این دو نهاد مدافع حقوق بشر تهیه و پخش اعتراف‌های اجباری با استفاده از فشار و شکنجه را نقض حقوق بشر می‌دانند از جمله نقض حق آزادی و امنیت فردی، و نقض حق دادرسی عادلانه.

به جز میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران عضو آن است، کنوانسیون جهانی منع شکنجه مصوب سال ۱۹۸۴ نیز اعمال هر نوع شکنجه را ممنوع می‌داند و ایران از معدود کشورهایی ست که به این کنوانسیون ملحق نشده‌ است.

دستگاه قضایی ایران سال‌هاست که علاوه بر اعمال شکنجه‌های جسمی و روحی برای گرفتن اعتراف در زمان بازجویی، از مجازات‌هایی همچون قطع عضو و شلاق نیز استفاده می‌کند، مجازات‌هایی که بر اساس قوانین بین‌المللی مصداق شکنجه‌اند.

اعمال مجازات‌های بدنی در ایران هر سال ده‌ها قربانی دارد، حتی روزنامه‌نگاران، وکلای دادگستری، کارگران و فعالان مدنی که به دلیل فعالیت‌های مسالمت‌آمیزشان به تحمل ضربات شلاق محکوم می‌شوند.

سازمان ملل متحد می‌گوید بر اساس قوانین بین‌المللی اعمال هر نوع شکنجه‌ای ممنوعیت دارد و تحت هیچ شرایطی قابل توجیه نیست.

سازمان ملل همچنین استفاده گسترده و سیستماتیک از شکنجه را مصداق جنایت علیه بشریت دانسته و از کشورهای عضو خواسته است که برای ریشه‌کن‌کردن شکنجه متحد شوند تا هیچ انسانی قربانی این عمل «ظالمانه و تحقیرآمیز» نشود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=38796